تحقیقات بیدل و همکاران[۲۴] ( ۱۹۹۱ ) بر اساس نتایج کولنیز و کوتاری انجام شد و جزء اولین مطالعاتی بود که روی تجزیه و تحلیل رابطه بین درآمدها و بازده ها در سطح صنعت تأکید نمود. نتایج بررسی آنان نشان داد که تأثیر فرصتهای رشد آتی روی چندگانگی درآمدها در صنایع مختلف متفاوت است. شواهد بررسی آن ها نشان داد که اگر تفاوت های مختصر درون صنعتی نادیده انگاشته شود، فرصت های آتی رشد برای تمام شرکت های موجود در یک صنعت مشابه ثابت خواهد بود. اما نتایج آن ها با بررسی کولینز و همکاران متفاوت بود.
ساسان مهرانی و کاوه مهرانی ( ۱۳۸۲ ) رابطه بین نسبت های سودآوری و بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران را مطالعه کردند. یافته های تحقیق نشان میدهد بین بازده سهام و تغییرات بازده دارایی ها و بازده حقوق صاحبان سهام ارتباط معنی داری وجود دارد و نسبت حاشیه سود و سود قبل از مالیات نیز معیار مناسبی برای پیشبینی بازده سهام هستند.
بدری ، صادقی شریف و طوسی ( ۱۳۸۴ ) عوامل مؤثر بر بازده سهام عادی را مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج تحقیق نشان داده است که بین بازده سهام با شاخص ریسک سیستماتیک ، عامل اندازه شرکت و نسبت رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و بین بازده سهام با نرخ ارزش دفتری به ارزش بازار و حجم مبادلات سهام رابطه معنی داری مشاهده نشده است.
خواجوی و ناظمی ( ۱۳۸۴ ) ارتباط بین کیفیت سود و وبازده سهام را با تأکید بر نقش اقلام تعهدی در بورس اوراق بهادار تهران بررسی کردند. نتایج آن ها نشان میدهد که بازده شرکت ها تحت تأثیر میزان اقلام تعهدی قرار نمی گیرد.
پورحیدری و شهبازی ( ۱۳۸۷ ) به بررسی ارتباط بین بازده بازار ، اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار با بازده شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج تحقیق آن های نشان میدهد که دو عامل بازده بازار و اندازه شرکت رابطه معنادار و مثبت با بازده شرکت دارند و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار رابطه معنادار و منفی با بازده شرکت دارند.
لی و همکاران[۲۵] ( ۲۰۱۳ ) به آزمون رابطه علیت دو طرفه ی بازده صنعت و بازده بازار با در نظر گرفتن وقفه های ساختاری متعدد برای ده کشور بزرگ آسیای جنوبی و شرقی پرداختند. نتایج آنها نشان می دهد که بازده صنعت تأمین مالی و صنعت خدمات مصرف کنندگان قدرت زیادی در توضیح تغییرات بازار سهام دارند. آنها همچنین دریافتند که نرخ مبادله ارزی و نرخ بهره در توضیح پیوند بازار-صنعت مهم هستند. در یک بازار توسعه یافته صنعت و بازار رابطه بازخوردی دارند. اما در یک اقتصاد بسیار کنترل شده اثر بازار سهام غالب است.
نریان و همکاران[۲۶] ( ۲۰۱۴ ) در تحقیقی به بررسی رابطه پویای بین بازده سهام و جریان های نقدی صندوق های مشترک با بهره گرفتن از مدل VAR پرداختند. یافته های آن ها نشان میدهد که شوک های خارجی ، یعنی شوک های بازده سهام وشوک های جریان های نقدی صندوق های مشترک ، با هم ، ۲۰ % کل واریانس خطای پیشبینی بازده سهام و جریان های نقدی صندوق های مشترک را توضیح میدهند.
ونگ و همکاران[۲۷] ( ۲۰۱۵ ) به بررسی اثر سرمایه گذاری شرکت بر روی بازده سهام شرکت پرداختند. آنها به این نتیجه رسیدند که سهام با سرمایه گذاری بالاتر ، بازده آتی کمتری را تجربه میکنند و سرمایه گذاری تأثیر آشکاری بر بازار سهام چین دارد. تأثیر سرمایه گذاری برای شرکت هایی که جریانهای نقد بیشتر یا بدهی کمتری دارند و یا برای شرکت های دولتی، شدیدتر است.
۲ – ۲ – ۱ – ۲٫ ریسک
بحث درباره بازده سرمایه گذاری بدون بحث درباره ریسک سرمایه گذاری معمول نیست زیرا تصمیمات سرمایه گذاری بر پایه درک و تنظیم ریسک و بازده مورد انتظار بنا شده است. سرمایه گذاران باید از ریسک سرمایه گذاری آگاه باشند تا قادر به گرفتن تصمیمات صحیح باشند. بیشتر سرمایه گذاران معتقدند که نتیجه واقعی کمتر از نتیجه مورد انتظار خواهد بود و نتایج متغیر تر در زمان ریسک بیشتر اتفاق می افتد. سرمایه گذاران بایستی تمایل به خرید یک دارایی خاص با بازده مورد انتظار مطلوب جهت جبران ریسک داشته باشند ، اما آن ها بایستی درک کنند که انتظاراتشان درباره بازده دارایی ممکن است تحقق نیابد. به عبارتی ، بازده تحقق یافته از بازده مورد انتظار متفاوت خواهد بود. در حقیقت بازده تحقق یافته روی اوراق بهادار تغییر پذیری قابل توجهی را نشان میدهد. اگرچه سرمایه گذاران ممکن است بازده مورد انتظارشان را با وجود ریسک بالای اوراق بهادار دریافت کنند اما اغلب این موضوع امکان پذیر نیست.
بنابرین می توان بررسی و ارزیابی امکان حصول و عدم حصول به نرخ بازده پیشبینی شده در ارزیابی پروژه های سرمایه ای را ریسک نامید. به عبارت دیگر عدم اطمینان در مورد دریافت عایدات آتی یک سرمایه گذاری را ریسک گویند. چرخه های تجاری ، تورم ، اوضاع سیاسی و بسیاری از عوامل دیگر موجب کاهش عدم اطمینان نسبت به عایدات آینده میگردد ( جونز[۲۸] ، ۱۹۹۳ )
انواع ریسک از دیدگاه های مختلف
ریسک کل یک دارایی مالی ، تابعی از یک یا چند عامل میباشد که مهم ترین آن ها عبارتند از :
ریسک مالی ، ریسک تجاری ، ریسک نرخ بهره ، ریسک بازار ، ریسک نقدینگی ،ریسک نرخ ارز ، ریسک قدرت خرید ، ریسک ناتوانی پرداخت و ریسک کشور.
طبقات ریسک
با مد نظر قرار دادن تئوری پرتفوی و تئوری قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) ، ریسک را به دو قسمت تقسیم میکنند.
ریسک غیر سیستماتیک یا کاهش پذیر و ریسک سیستماتیک یا کاهش ناپذیر
دسته اول شامل ریسک هایی است که به عوامل داخلی شرکت مربوط میباشند مانند ریسک مدیریت، ریسک نقدینگی، ریسک ناتوانی در پرداخت بدهی ها و … که به آن ریسک غیرسیستماتیک (کاهش پذیر )گفته می شود. از نظر تئوری این نوع ریسک از دگرگونی بازده مازاد پیشبینی شده ای که به افت و خیزهای بازده مازاد، در کل وابسته نیست سر چشمه میگیرد (دستگیر ، ۱۳۸۸ ). دسته دوم ریسک هایی است که خاص یک یا چند شرکت نبوده بلکه مربوط به شرایط کلی بازار نظیر شرایط اقتصادی ، سیاسی، اجتماعی، و… میباشد وتحت عنوان ریسک سیستماتیک (β) شناخته می شود که برابر با درجه تغییرات بازده یک دارایی یا سرمایه گذاری خاص نسبت به تغییرات بازده مجموعه سرمایه گذاری بازار میباشد. ( عربصالحی و همکاران ، ۱۳۹۲ ؛ رجب زاده ، ۱۳۹۰)
مفهوم ریسک غیر سیستماتیک
این ریسک که به ریسک خاص نیز معروف است مختص سرمایه گذاری در سهام خاصی است و با افزایش تنوع سهام موجود در یک پرتفوی می توان از آن اجتناب کرد . در اصطاح فنی تر این ریسک نشان دهنده آن قسمت از بازدهی سهام است که با حرکات بازار ارتباطی ندارد .
فرمول محاسبه ریسک غیر سیستماتیک به شرح ذیل است :
n : تعداد دوره
ri : بازده سهام و
E ®2 : بازده مورد انتظار میباشد.