در اعمال ماه جمادی الثانی وارد شده است که انسان سر را به سجده بگذارد و در نزدیکترین حالات بنده به خدا[۱۳] او را با صفت رحمتش مورد خطاب قرار دهد: «یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین» (ص ۶۲۰). هر چه انسان به فقر ذاتی و ضعف درونی خویش بهتر اقرار کند، ابواب رحمت الهی بر او افزون بر گذشته گشوده میگردد و از رحمت الهی بیش از پیش سیراب می شود: «و چون (انسان) ذلّت عبودیت خود را نصب العین نمود و متوجّه به اضطرار و فقر و امکان ذاتی خود شد و از تعزّز و غرور و خودخواهی بیرون آمد، بابی از رحمت به روی او گشاده گردد و ارض طبیعت مبدّل به ارض بیضاء رحمت گردد … و هر چه این نظر، یعنی نظر به ذلّت خود، در انسان قوّت گیرد، مورد رحمت بیشتر گردد… » (خمینی، ۱۳۷۸الف، ص ۶۷). ولی صد حیف با این که «رحمت، مواصلت، مودّت، رحمت با حبّ دنیا متخالفند» (همان، ص ۴۹) اما انسان با حبّ دنیا و فراموشی رحمت پروردگار از سعادت دور میگردد و «عالم را رحمت واسعه حق فرو گرفته و ما در لب چشمه حیوان از تشنگی به هلاکت میرسیم» (همان، ص ۳۷ ـ ۳۶).
خداوند اولین و آخرین پناهگاه و مفرّ انسان است همچنان که در دعای کمیل می خوانیم: «مُقِرّا مُذْعِنا مُعْتَرِفا لا أَجِدُ مَفَرّا مِمَّا کَانَ مِنِّی وَ لا مَفْزَعا أَتَوَجَّهُ إِلَیْهِ فِی أَمْرِی غَیْرَ قَبُولِکَ عُذْرِی وَ إِدْخَالِکَ إِیَّایَ فِی سَعَهِ رَحْمَتِک، و به گناه خویش اقرار و اذعان و اعتراف دارم و راه گریزی از آن چه از من سر زده نیایم و پناهگاهی که بدان رو آورم در کار خویش ندارم جز این که تو عذرم بپذیری و مرا در فراخنای رحمتت در آوری» (ص ۱۰۲).
« فَهَبْنِی یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلایَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِک، گیرم که ای معبود و آقا و مولا و پروردگارم من بر عذاب تو صبر کنم امّا چگونه بر دوری از تو طاقت بیاورم» (ص ۱۰۴)، و دوری از رحمت پروردگار، برای انسان غیرقابل تصوّر است که جز به رشته محبت و رحمت پروردگار به چیزی نمی تواند بیاویزد؛ و رحمت خداوند تا آن جا اوج میگیرد که بنده گنهکار اینچنین میگوید: « فَبِالْیَقِینِ أَقْطَعُ لَوْ لا مَا حَکَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِیبِ جَاحِدِیکَ وَ قَضَیْتَ بِهِ مِنْ إِخْلادِ مُعَانِدِیکَ لَجَعَلْتَ النَّارَ کُلَّهَا بَرْدا وَ سَلاما وَ مَا کَانَ لِأَحَدٍ فِیهَا مَقَرّا وَ لا مُقَاما، و من به طور قطع می دانم که اگر فرمان تو در معذّب ساختن منکرانت صادر نشده بود و حکم تو به همیشه ماندن در عذاب برای دشمنانت در کار نبود حتماً آتش دوزخ را هر چه بود به تمامی سرد و سالم می کردی و هیچ کس در آن منزل و مأوا نداشت …» (ص ۱۰۵).
پروردگار رحمت، خدایی است که «به صفت رحمت خداوندیش و به فیض منبسط الهیش ممکنات را از کتم عدم و نیستی به عرصه وجود و هستی آورده، و پس از خلقت به صفت ربوبیش موجودات را پرورش میدهد و هر یک را به کمال لایق به خود می رساند و … در سرای دیگر به بنی آدم حیات جدید افاضه می کند و بر اعمال نیک آن ها پاداش نیکو و بر اعمال بد آن ها مجازات می فرماید و این منتهای فضل و کرم و احسان است نسبت به بشر که پس از آن که وی را به خلعت وجود برافراشته و به تاج کرامت « وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَم» مفتخر نموده و به انواع و اقسام نعمت ها وی را رهین منّت خود گردانیده هر فردی از بشر را در ادوار خلقت می گرداند تا به منتهای کمال لایق به خود برساند» (امین، ۱۳۶۱، ص ۴۷) و این است معنای « إِلَهِی رَبَّیْتَنِی فِی نِعَمِکَ وَ إِحْسَانِکَ صَغِیرا وَ نَوَّهْتَ بِاسْمِی کَبِیرا فَیَا مَنْ رَبَّانِی فِی الدُّنْیَا بِإِحْسَانِهِ وَ تَفَضُّلِهِ وَ نِعَمِهِ وَ أَشَارَ لِی فِی الْآخِرَهِ إِلَى عَفْوِهِ وَ کَرَمِه، خدایا مرا در خردسالی در نعمت ها و احسان خویش پروریدی و در بزرگی نامم را بر سر زبان ها بلند کردی پس ای که در دنیا مرا به احسان و فضل و نعمت های خود پروریدی و برای آخرتم به عفو و کرم بشارت فرمودی» (دعای ابوحمزه ثمالی، ص ۷۱۹ ـ ۷۱۸) و « مَوْلایَ یَا مَوْلایَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ وَ ارْضَ عَنِّی بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ فَضْلِکَ یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الطَّوْلِ وَ الامْتِنَانِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، مولای من ای مولای من، به من رحم کن به رحمت خود و خشنود شو از من به جود و کرم و فضل خود ای صاحب جود و احسان و نعمت و امتنان به رحمتت ای مهربانترین مهربانان» (مناجات حضرت امیرالمؤمنین درمسجد کوفه، ص ۳۴۲).
هر چه انسان خود را بیشتر به صفات الهی نزدیک نماید، بهتر در مسیر تکامل گام خواهد برداشت « امّا مناسبت ظاهری که میان بنده و پروردگار اوست همانا قرب بنده است به خدا در صفات ربوبی و اخلاق الهی: مانند علم و نیکی و نیکوکاری و لطف و رساندن خیر و رحمت به خلق، و ارشاد ایشان به حق… و امثال اینها از صفات الهی، و از این رو گفتهاند: «به اخلاق الهی خو گیرید[۱۴]». و شکّی نیست که همه اینها بنده را به خدا نزدیک می سازد، و او را در خور این تقرب میگرداند» (مجتبوی، ۱۳۷۷ج، ص۱۸۴). به همین دلیل است که همواره انسانها دعوت به رحمت و مهربانی به یکدیگر گردیده اند. میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در المراقبات می فرمایند: «بهره ات از در رحمت این است که به بندگان غافل خدا رحم کنی و آنان را با وعظ و نصیحت و لطافت بدون درشتی و خشونت، از راه غفلتی که دارند به راه خدا آوری، و با گناهکاران با چشم رحمت نگاه کنی نه با چشم آزار و اذیت. و نیز تمام گناهانی را که در دنیا انجام می شود را مانند گناهان خود در نظر بگیر و سعی کن به اندازه توانایی آن را از بین ببری با این هدف که مبادا خشم خدا شامل حال او شده و سزاوار ممنوعیت از همسایگی خداوند شود. و نیاز هر نیازمندی را به اندازه توان برآور و اگر نتوانستی برایش دعا، و با او همدردی کن» (محدث بندرریگی، ۱۳۷۶،ص۱۸۱)، «انسان مؤمن باید بر اساس اصل کلّی «برای دیگران دوست بدار هر آنچه برای خود می خواهی» برادران و خواهران مؤمن خود را از دعای خیر خویش محروم نسازد» (زرسازان، بی تا). امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خطبه غدیر به نقل از امام رضا علیه السلام می فرمایند: «مهربانی با یکدیگر رحمت و عطوفت خداوند را برمی انگیزد. از مالی که خداوند به شما داده است به اندازه توانایی به برادران و خانواده خود بخشیده، با یکدیگر خوشرو بوده و در دیدارهای خود مسرور باشید» (همان،ص۴۸۷).