مواردی که شارع مقدس تعداد خاص را معتبر دانسته و یا میزان ارزش شهادت یک زن را در مسئله مشخص نموده و یا بر قبول جزیی از عدد مورد نظر در شهادت صحه گذارده است عبارتند از : ارث ، وصیت ( تملیکی ) و دیه . در موارد ارث معتبره سماعه ( القابله تجوز شهادتها فی الولد علی قدر شهاده امراه واحده [۱۳۳]۱) و صحیح عمر بن یزید (قال سالت ابا عبدالله علیه السلام عن رجل مات و ترک امراته و هی حامل ، فوضعت بعد موته غلاما ثم مات الغلام بعد ما وقع الی الارض ، فشهدت المراه التی قبلتها انه استهل وصاح حین وقع الی الارض ، ثم مات ، قال : علی الامام این یجیز شهادتها فی ربع میراث الغلام ) دلالت بر اثبات ارث توسط چهار زن و همچنین قبول شهادت یک زن به مقدار ربع میراث میکند این دو روایت همچنین اطلاقات ادله ای که با اطلاقاتشان دلالت بر ثبوت تمام ارث توسط شهادت قابله را میکند تقیید میزنند از جمله اطلاقات مذکور میتوان صحیحه عبدالله بن سنان ( سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول:… تجوز شهاده القابله وحدها فی المنفوس[۱۳۴]۲ ) را نام برد .
ادله مذکور در ارتباط با قابله ذکر شده اما میتوان ادعا نمود حکم اختصاصی به قابله نداشته و راجع به تمامی زنان است چرا که در امر شهادت قابله خصوصیتی نداشته تا حکم مختص او باشد همچنین در معتبره سماعه ذکر شده که شهادت قابله معادل شهادت یک زن است علاوه بر آن در صحیحه عمر بن یزید که توسط شهادت یک قابله ربع میراث را قابل اثبات میدانند اگر بخواهیم حکم را منحصر به قابله بدانیم میبایست ملتزم شویم برای اثبات تمامی ارث باید چهار قابله جمع باشند که این صورت بسیار نادری است خصوصاً در زمان معصوم علیه السلام و موجب میشود به جز در موارد بسیار نادر تنها ربع میراث ثابت گردد که این امر بعیدی است .
در کتب شرایع ، جواهر مبانی تکمله المنهاج و تحریر الوسیله این حکم تأیید شده حتی مرحوم صاحب جواهری ادعای عدم وجود خلاف نموده و از کتب خلاف و سرائر نقل ادعای اجماع نموده است .
در قسمت وصیت ( تملیکی ) نیز ادله متعددی اقامه شدهاند ، از جمله صحیحه ربعی (عن ابی عبدالله علیه السلام فی شهاده امراه حضرت رجلا یوصی لیس معها رحل فقال : یجاز ربع ما اوصی به حساب شهادتها ) و صحیحه محمد بن قیس ( عن ابی جعفر علیه السلام عن امیرالمومنین علیه السلام انه قضی فی وصیته لم یشهدها الامراه فاجاز شهاده المراه فی ربع الوصیه )
اما در این قسمت خبری است از عبدالله بن سنان (قال سالته عن امراه حضرها الموت و لیس عندها الا امراه اتجوز شهادتها ؟ فقال لا تجوز شهادتها الا فی المنفوس و العذره ) و نیز اخبار دیگری در این باب قریب به این مضمون وجود دارند که با اطلاق خود دلالت بر عدم قبول شهادت زنان در وصیت (تملیکی )
-
- – کاتوزیان ، ناصر ، اثبات و دلیل اثبات ، بنیاد حقوقی میزان ، چاپ ششم ،تهران ، تابستان ۹۰ ،جلد دوم ، ص ۷ ↑
-
- ۱ –الحر العاملی ، محمد بن حسن ، وسایل الشیعه ، احیاء التراث العربی ، چاپ پنجم ، بیروت ، ۱۴۰۳ قمری ، ج۱۸ ، کتاب شهادات ↑
-
- ۲ –گروه پژوهشی حقوق دانشگاه رضوی، ادله ی اثبات دعاوی کیفری ، انتشارات علوم اسلامی رضوی ، چاپ ششم ، مشهد ، تیر ۸۷ ، ص ۱۳۰ ↑
-
- ۱ گروه پژوهش حقوق دانشگاه رضوی، همان ، ص ۱۵۸٫ ↑
-
- ۲ موسوی الخمینی ،روح اله ، تحریر الوسیله، انتشارات دارالعلم ، چاپ هشتم ، قم ، ۱۳۸۸ ، جلد ۲ ، ص۴۰۳ ↑
-
- ۳ –شهادت داد در نزد حاکم له فلانی و علیه فلان کس به امر کذا ↑
-
- ۴ – شرتونی البنانی ،کتاب المنجد و اقرب الموارد ، سه مجلد، المکتب آیت اله مرعشی ، قم ، ۱۴۰۳ زیر کلمه شهد ↑
-
- ۵ – راغب اصفهانی ،معجم مفردات الفاظ القرآن ، تحقیق ندیم مرعشلی ،۱ جلد ، مکتب مرتضویه ، ذیل کلمه شهد . ↑
-
- ۶ –سوره یوسف ،آیه ۲۶ ↑
-
- ۷ –ذیل کلمه شهادت ، ص۱۱۹ ↑
-
- ۱ سوره انعام ، آیه ۷۳ ↑
-
- ۲ سوره بقره ، آیه ۸۵ ↑
-
- ۳ –سوره منافقون ، آیه ۱ ↑
-
- ۴- دهخدا ، علی اکبر، لغت نامه ، دانشگاه تهران ،۱۳۴۱، معین ، محمد ،فرهنگ فارسی ، انتشارات امیر کبیر ، ۱۳۰۷ ، تهران ، ذیل کلمه شهادت ↑
-
- ۵ –معین، همان، ذیل کلمه شهادت و گواهی . ↑
-
- ۶ -لنگرودی ، محمد جعفر ، ترمینولوژی حقوق ، انتشارت گنج دانش ، چاپ بیست و سوم ، تهران ، ۱۳۹۰ ، ذیل کلمه شهادت ↑
-
- ۱ –نجفی ، محمد حسن ، جواهر الکلام ، فی شرح شرایع الاسلام ، انتشارات بیروت ، چاپ هفتم ، بیروت ، ۱۹۸۱ ، ص ۷ ↑
-
- ۲ – خوانساری ، سید احمد ، جامع المدارک ،فی شرح المختصر النافع ، مؤسسه اسماعیلیان ، چاپ دوم ، قم ، ۱۴۰۵ ، ج۶ ، ص ۹۶ ↑
-
- ۱ –قاسمی حامد، عباس ، تحلیل حقوقی شهادت در مذهب امامیه ، انتشارات ققنوس ، چاپ اول ، تهران ، ۱۳۸۰ ، ص ۱۵ – ۱۷ ↑
-
- ۱ –مدنی جلال الدین ،ادله اثبات دعوی ، انتشارات پایدار ، چاپ هفتم ، تهران ، ۱۳۸۲ ، ص۱۹۵ ↑
-
- ۲ –آیات ۲۸۲ و ۲۸۳ سوره بقره ، و همچنین آیه ۴ سوره نور و آیه ۲ سوره طلاق و آیه سوره ۷ مائده نمونه هایی از مفهوم شهادت در قرآن کریم میباشند . ↑
-
- ۳ –ر.ک شیخ حر عاملی ، همان ، جلد ۱۸ ، باب شهادات . ↑