محدودیتهای زنجیره ارزش
علیرغم ارزشمند بودن این ابزار ممیزی، مدل مذکور محدودیتهایی دارد. این مدل بسیار معطوف به درون سازمان است تا آنکه بر محیط خارجی تمرکز کند (به ویژه بازار و مشتریان). هم چنین شایسته است به خاطر داشته باشیم که در اکثر صنایع یک سازمان واحد به ندرت تمامی فعالیتهای ارزش زا را بر عهده داشته و بنابرین هر تحلیلی باید سیستم ارزش بسیط و گستردهتری را تشخیص دهد. (میک، ۱۳۸۹)
بخش دوم: پیاده سازی زنجیره تامین و عملکرد آن
۲٫ ۴٫ مدیریت زنجیره تامین
۲٫ ۴٫ ۱٫ تاریخچه مدیریت زنجیره تامین
در دو دهه ۶۰ و ۷۰ میلادى، سازما ن ها براى افزایش توان رقابتى خود تلاش مى کردند تا با استانداردسازى و بهبود فرایند هاى داخلى خود محصولى با کیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنند. در آن زمان تفکر غالب این بود که مهندسى و طراحى قوى و نیز عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیش نیاز دستیابى به خواسته هاى بازار و در نتیجه کسب سهم بازار بیشترى است. به همین دلیل سازمان ها تمام تلاش خود را بر افزایش کارایى معطوف مى کردند. در دهه ۸۰ میلادى با افزایش تنوع درالگو هاى مورد انتظار مشتریان، سازمانها به طور فزایند هاى به افزایش انعطاف پذیری در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید براى پاسخ به نیاز هاى مشتریان علاقه مند شدند. در دهه ۹۰ میلادى، به همراه بهبود در فرایند هاى تولید و بکارگیرى الگو هاى مهندسى مجدد، مدیران بسیارى از صنایع دریافتند که براى ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرآیندهاى داخلى و انعطافپذیرى در توانایىهاى شرکت کافى نیست، بلکه تامینکنندگان قطعات و مواد نیز باید موادى با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیع کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکى با سیاستهاى توسعه بازار تولیدکننده داشته باشند. با چنین نگرشى، رویکرد هاى زنجیره تامین و مدیریت آن پا به عرصه وجود نهاد. از طرف دیگر با توسعه سریع فناورى اطلاعات درد سال هاى اخیر و کاربرد وسیع آن در مدیریت زنجیره تامین، بسیارى از فعالیتهاى اساسى مدیریت زنجیره با روش هاى جدید درحال انجام است. (تامالا[۷۵]، ۲۰۰۶)
۲٫ ۴٫ ۲٫ مفهوم مدیریت زنجیره تامین
مفهوم مدیریت زنجیره تامین برای اولین بار در صنعت تولید مطرح شده است. ۴ واژهای که صورت بسیار گسترده در ادبیات زنجیره تامین استفاده شده است واژه چهارچوب در زنجیره تامین است که با توجه تحقیقات گذشته اجماع اندکی روی آن وجود دارد.
مدیریت زنجیره تامین اخیراً به صورت استراتژیهای تولید بسیار جذاب ظاهر شده که در شرکتهای زیادی به منظور بهبود سیستم مدیریت خود، بر روی آن متمرکز شده و به آن اهمیت خاصی قائل میشوند.
مدیریت زنجیره تامین از یک مجموعه روشهایی بهرهمند شده که به طور مؤثر، تامین کنندگان، تولید کنندگان، انبارها و فروشگاهها، همچنین کسب و کار کالا را در بر گرفته، کمیتها در سمت توزیع شده و به مکان مناسب و در زمان مناسب، به منظور حداقل کردن هزینه سیستم، مادامی که نیازمندیهای سطح خدمات ارائه شده، رضایت بخش باشد را کامل کند. (سیمچی[۷۶]، ۲۰۰۰)
زنجیره تامین شامل استفاده از مواد خام، آیتمهای تولید و ارسال محصولات تکمیل شده به انبارها برای ذخیره و انتقال مشروط ( احتمال حمل) به خرده فروشیها یا مشتریان میباشد. ( اسریساوات[۷۷]، ۲۰۰۲)
یک زنجیره تامین شامل کلیه تسهیلات، وظایف و کارها و فعالیتهایی میشود که در تولید و تحویل یک کالا یا خدمت، از تامینکنندگان تا مشتریان درگیر هستند و شامل مدیریت و برنامهریزی عرضه و تقاضا، تهیه و تدارک مواد، تولید و برنامهزمان بندی محصول یا ارائه خدمت، انبار کردن، کنترل موجودی و کنترل توزیع، تحویل و ارائه خدمت به مشتری میشود. (اسریساوات، ۲۰۰۲)
۲٫ ۴٫ ۳٫ عناصر کلیدی مدیریت زنجیره تامین
عناصر کلیدی مدیریت زنجیره تامین به ترتیب عبارتند از:
۱٫ مشتریان
مشتریان عنصر برانگیزاننده هستند. معمولا بازاریابی برای تعیین آنچه که مشتریان میخواهند در تلاش است و همینطور با پیشبینی مقدار و زمان تقاضای مشتری سر و کار دارد. طراحی محصول و ارائه حدمات با خواستههای مشتریان با قابلیتها و تواناییهای عملیاتی منطبق است.
۲٫ پردازش
در هر بخشی از زنجیره تامین انجام شود، کانون مرکزی هر سازمان است. بخش عمدهای از پردازش در سازمانی که محصول یا خدمت را برای مشتری نهایی تولید میکند، صورت میگیرد و یک جنبه عمده و اصلی این بخش، هم برای بخشهای داخلی و هم برای بخشهای خارجی یک زنجیره تامین، زمانبندی میباشد.
۳٫ موجودی
در اکثر زنجیرههای تامین، یک عامل اساسی است. هدف اصلی تعادل و توازن در سطح موجودی است. از طرفی موجودی خیلی کم، موجب اختلال و تأخیر در برنامه زمانبندی میشود و موجودی خیلی زیاد باعث بالا رفتن هزینه های غیر ضروری و اتلاف سرمایه و نقدینگی میگردد.
۴٫ خرید
خرید عامل ارتباط بین یک سازمان و تامینکنندگان آن است. این وظیفه جهت تحصیل کالاها و یا خدماتی که برای تولید محصولات یا تامین خدمات برای مشتریان سازمان عمل میکند. خرید تامین کنندگان را انتخاب میکند، خرید در قراردادها مذاکره میکند، ائتلافهایی را ایجاد و به عنوان رابطه بین تامین کنندگان و بخشهای مختلف داخلی عمل میکند. خرید در مدیریت زنجیره تامین اهمیت فزایندهای کسب کرده است. چندین عامل در مورد خرید مشارکت دارند که عبارتند از:
۴٫ ۱٫ افزایش منابع خارجی
نکته حاصل شده که هزینه های مواد و ملزومات خیلی بیشتر از هزینه نیرویکار است.
افزایش تبدیل به تولید ناب و نیازمندیهای JIT، که به معنی اندازه دسته تولید کوچکتر، نیاز برای زمان بندی دقیق تحویلها، کیفیت بالاتر و مقادیر دقیق و کامل است.
۴٫ ۲٫ افزایش جهانی شدن
بخش عرضه یک زنجیره تامین، متشکل از یک یا چند تامین کننده است، که همه در زنجیره به هم مرتبط هستند و هر یک قادرند، بر روی اثر بخشی یا عدم اثر بخشی زنجیره تامین اثر داشته باشند.
همچنین زمان تحویل و هزینه معمولا توسط مکانیابی تحت تاثیر قرار میگیرد، مکانیابی، تدارکات، جابهجایی و انبار کردن مواد را نیز در بر میگیرد. موفقیت زنجیره تامین به کارایی و به موقع بودن نیز بستگی دارد. (فیضآبادی، ۱۳۸۲)
حال برای اینکه یک شرکت به اهداف استراتژیک خود دست یابد، بایستی عامل نابودی مدیریت زنجیره تامین یعنی عدم اطمینان را کنترل کند. این امر مستلزم شناسایی و درک علل عدم اطمینان، تعیین اینکه عدم اطمینان چطور در سایر فعالیتها بر سایر فعالیتها در بالا و پایین زنجیره تامین اثر میگذارد و سپس تنظیم رویهها و روشهایی برای کاهش یا حذف آن است.
جدول۲٫ ۱٫ اجزای کلیدی زنجیره تامین
اجزا
موضوعات
مشتریان
تعیین اینکه مشتریان چه محصول و یا خدمتی میخواهند