۲-۲-۳-۳-۲- نوآوری
نوآوری به تلاش های یک شرکت جهت یافتن فرصتهای جدید و راه حلهای تازه اطلاق می شود. نوآوری، خلاقیت و آزمایش را طوری درگیر می کند که به محصولات جدید، خدمات جدید، یا فرآیندهای تکنولوژیکی بهبود یافته منجر شود. نوآوری یکی از عناصر اصلی استراتژی کارآفرینانه است. به هر حال شغل مدیریت نوآوری، می تواند به طور کامل چالشبرانگیز باشد. نوآوری مستلزم جدا شدن شرکت از تکنولوژیها و اقدامات موجود و راه اندازی شرکتی ورای وضعیت فعلی است. اختراعات و ایدههای نو نیازمند پرورش هستند، حتی وقتی که فوایدشان نامشخص است. به هر حال، در فضای امروزی تغییر سریع، تولید اثربخش، جذب و به کارگیری نوآوریها می تواند راه مهمی برای کسب مزیت رقابتی باشد. نوآوریها به شکلهای متفاوتی بروز مییابد. نوآوریهای تکنولوژیکی به طور ابتدایی شامل تحقیق و فعالیتهای مهندسی با هدف توسعه محصولات و فرآیندهای جدید است. نوآوری محصول- بازار شامل تحقیقات بازار، طرح محصول و نوآوریهایی در تبلیغات و ارتقاء میباشد. نوآوری اداری، به سیستمهای مدیریت، تکنیکهای کنترل و ساختار سازمانی نوین بر میگردد.
نوآوری می تواند یک منبع برای پیشرفت عظیم و رشد قدرتمند سازمان باشد. هر چند، دامهای بزرگی برای شرکتهایی که روی نوآوری سرمایه گذاری میکنند وجود دارد. هزینه های تحقیق و توسعه که با هدف شناسایی محصولات یا فرآیندهای جدید است. اگر این تلاش به نتایجی منجر نشود می تواند به معنی هدر دادن منابع باشد هرچند ممکن است این نتایج به طور مستقیم به محصول یا ارائه خدمت جدید منجر نشود. خطر دیگر مربوط به فضای رقابتی است. چنانچه شرکتی یک قابلیت جدید یا یک پیشرفت تکنولوژیکی جدید را به کار ببرد، ممکن است شرکت دیگری نوآوری مشابه را توسعه دهد یا از آن به شکل سودآورتری استفاده کند. در نهایت، تحقیق و توسعه و دیگر تلاش های نوآوری اغلب در بین فعالیتهایی که به منظور صرفه جویی اقتصادی حذف میشد جزء اولینها میباشند. بنابرین، در حالی که نوآوری ابزار مهمی برای ایجاد کسب و کارهای مخاطره آمیز جدید داخلی است، ریسک بالایی نیز دارد، زیرا ممکن است سرمایه گذاری بازگشت نداشته باشد. به هر حال برای مدیران استراتژیک کارآفرینی شرکتها، توسعه موفقیت آمیز و پذیرش نوآوریهای جدید می تواند مزیت رقابتی ایجاد کند و منبع عظیمی برای رشد سازمان تدارک کند (دس و لامپکین، ۲۰۰۵).
در مقابل، ابعاد مرتبط با نوآوری در محصول/ خدمت و فرایند به نوآوری در محصول و خدمت با تأکید بر توسعه و نوآوری در تکنولوژی اشاره دارد. کارآفرینی سازمانی شامل توسعه محصول/ خدمت جدید، بهبود محصول/ خدمت، و روشها و رویه های جدید تولید یا ارائه خدمت می شود. کوین و اسلوین (۱۹۹۱) بخشی از وضعیت کارآفرینی را بازتاب در نظر گرفتهاند. نایت (۱۹۹۷) توسعه یا افزایش محصولات و خدمات و همین طور تکنیکها و تکنولوژیهای تولید را بخشی از نوآوری سازمانی به شمار آورده است. زهرا (۱۹۹۳) نوآوری در محصول و کارآفرینی تکنولوژیکی را از جنبه های نوآوری شرکتهای تولید کننده به شمار آورده است. هر دو روش طبقه بندی کارآفرینی سازمانی بحث شده در بالا (شیوه گرایش کارآفرینانه و شیوه کارآفرینی سازمانی) هم نوآوری در محصول/ خدمت و هم نوآوری تکنولوژیکی را با بعد نوآوری مرتبط میدانند. به هر حال، محققان نوآوری و تغییر استراتژیک، بین نوآوری مرتبط با محصول (نوآوری محصول) و نوآوری مرتبط با تکنولوژی (نوآوری فرایند) تمایز زیادی قایل میشوند. تکنولوژی را میتوان از محصولات و خدمات واقعی به خاطر ارتباط آن با فرایند تولید تفکیک کرد و آن را به مجموعه ای از دانش عملی و تئوریکی، مهارت ها و مصنوعاتی که به وسیله شرکت برای توسعه، تولید و عرضه محصولات و خدمات آن استفاده می شود، ارجاع داد. این امر می تواند در برگیرنده افراد، مواد، تجهیزات، رویه ها و فرایندهای فیزیکی باشد. به عقیده دامانپور (۱۹۹۶) معرفی محصولات جدید می تواند از معرفی عوامل جدید در فرایند تولید سازمان متمایز باشد، بر طبق این تفکیکها و در مقابل تحقیقات قبلی کارآفرینی سازمانی، بعد نوآوری در محصول/ خدمت از بعد نوآوری در فرایند تفکیک می شود (آنتونسیک و هیسریچ، ۲۰۰۳).
جنینگز و یانگ (۱۹۹۰) کارآفرینی سازمانی را به عنوان «فرایند توسعه محصولات جدید یا بازارهای جدید» تعریف کرده اند. به زعم آنان، یک سازمان کارآفرین است اگر نسبتی بیشتر از میانگین تعداد محصولات جدید یا بازارهای جدید را در آن صنعت گسترش دهد. زهرا (۱۹۹۳) رابطه بین نوآوری محصولات جدید و استراتژی رقابتی در شرکت های کوچک را مورد بررسی قرار داده است. او استدلال می کند که خصوصیت برجسته یک سازمان کارآفرینانه، تعهد جدیاش به ایجاد و ارائه محصولات جدید به بازار، مخصوصاً قبل از اینکه رقابتی ایجاد شود، میباشد.
۲-۲-۳-۳-۳- پیشگامی
در حالی که مطالعات متعدد، نقش مخاطره پذیری و نوآوری در پذیرش تعیین جهت گیری کارآفرینانه سطح سازمانی را مورد بررسی قرار داده اند، مفهوم پیشتازی در بازار کمتر مورد توجه محققان کارآفرینی قرار گرفته است. تحقیقاتی که بر روی این موضوع انجام شده است دو صفت اصلی از پیشتازی در بازار را مبنای استدلال خود قرار داده است که عبارتند از:
۱- رفتار رقابتی تهاجمی که شرکتهای رقیب را هدف قرار میدهد.
۲- پیگیری سازمانی فرصتهای تجاری سودمند.