سهراب استا در سال ۱۳۹۰ در مقاله خود «بررسی رابطه بین ساختار مالکیت و مدیریت سود» مینویسد:هدف این پژوهش بررسی ساختار مالکیت شرکت بر شیوه مدیریت سود است. چون در مطالعات قبل تأثیر عوامل حاکمیت شرکتی نادیده گرفته شده، در این پژوهش ساختای مالکیت به چهار طبقه مالکیت نهادی، شرکتی، مدیریتی و خارجی طبقه بندی شده است. در نمونه پژوهش اطلاعات مربوط به مالکیت سرمایهگذاران خارجی یافت نشد، بنابرین این نوع مالکیت بررسی نشد. برای هر کدام از طبقات دیگر مالکیت یک فرضیه تدوین و تأثیر آن بر مدیریت سود آزمون گردید. از مدل رگریسون خطی چندگانه برای آزمون فرضیات استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۱۳۸۳-۱۳۸۷ است. نمونه آماری پژوهش شامل ۹۵ شرکت است. آزمون همبستگی و آزمون رگرسیون مقطعی چندگانه برای بررسی فرضیات استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که رابطه معکوس معناداری بین مالکیت نهادی و مالکیت مدیریتی با مدیریت سود وجود دارد، اما بین مالکیت شرکتی و مدیریت سود رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
سربندی فراهانی، مهدی، صالحیان (۱۳۹۱)، با انجام پژوهشی تبیین رابطه بین تمرکز مالکیت و عدم تقارن اطلاعاتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد مطالعه قرار دادند. جامعه مطالعاتی تحقیق شامل کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تهران برای دوره زمانی سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ است که نمونه ای مشتمل بر ۷۴ شرکت انتخاب و بررسی شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و از حیث روش و ماهیت ، توصیفی- همبستگی است. هدف پژوهش بررسی رابطه بین تمرکز مالکیت (متغیر مستقل) و عدم تقارن اطلاعاتی (متغیر وابسته) میباشد که از مدل رگرسیون خطی برای بررسی رابطه بین این دو متغیر استفاده شده است و ابزار تحقیق ، شامل صورت های مالی ، یادداشت های همراه و گزارش های مالی شرکت های مورد مطالعه میباشد که از طریق نرم افزار رهآورد نوین و سایت رسمی بورس توراق بهادر تهران گرد آوری شده و پس از طبقه بندی و محاسبه متغیر در نرمافزار اکسل، در نهایت اطلاعات حاصل بااستفاده از نرمافزارspssمورد تجریه و تحلیل قرار گرفته است.
نتایج پژوهش نشان داد که بین ساختار مالکیت و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه ی معنیداری وجود دارد. سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر اطلاعات افشا شده توسط شرکت برای سهامداران آن اثر میگذارند و احتمال عدم افشای کامل و مطلوبیت اطلاعات و افشای اطلاعات کم اعتبار را کاهش میدهند و همچنین در صورت وجود نظارت مؤثرتر هیئت مدیره بر مدیریت، کیفیت افشای شرکت باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میگردد و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی مدیریت سود کمتر را به همراه دارد.
جدول ۲-۱ مروری بر پیشینه تحقیق
نام محقق وسال تحقیق
نتایج تحقیق
یانهودایو همکاران
۲۰۱۳
کاهش عدم تقارن اطلاعات و صندوق های سرمایه گذاری بلند مدت رفتار مدیریت سود را بهبود می بخشند و موجب افزایش کیفیت سود میشوند.
بهاتاچارای و همکاران ۲۰۰۸
با کاهش کیفیت سود، عدم تقارن اطلاعاتی افزایش مییابد.
جو و کیم
۲۰۰۷
با شفافیت اطلاعات، مدیریت سود کمتر و کارایی بیشتر می شود.
هانتون و همکاران ۲۰۰۶
شفافیت گزارشگری مالی به صورت معنی داری باعث تعدیل و نه حذف کامل مدیریت سود می شود.
یانگ
۲۰۰۵
پیشبینی اطلاعات میتواند عدم تقارن اطلاعات را کاهش داده و در نتیجه احتمال مدیریت سود را کاهش دهد.
فرانسیسو همکاران ۲۰۰۵
سیاست افشای وسیع،ساز و کاری است که عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایه گذاران بیرونی را کاهش میدهد.
هسو وکوه
۲۰۰۵
با توجه به عواملی از قبیل اقلام تعهدی اختیاری دوره های قبل و وضعیت نقدینگی شرکت ، سرمایه گذاران نهادی میتوانند در جهت اعتلای گزارشگری مالی یا برعکس ، در جهت دستکاری گزارش های مالی حرکت کنند.
چانگ و همکاران
۲۰۰۲
سهامداران نهادی عمده،مدیریت را از استفاده در اقلام تعهدی اختیاری افزاینده سود باز میدارد و اگر مدیر انگیزه ای برای مدیریت سود نداشته باشد، سرمایه گذاران نهادی رابطه ای با مدیریت سود ندارند.
بالسام
۲۰۰۰
سرمایه گذاری نهادی نسبت به سرمایه گذاری فردی بخاطر دسترسی داشتن به منابع ارزشمند و به موقع بودن اطلاعات خاص شرکت، بیشتر قادر به تشخیص مدیریت سود میباشد.
فراهانی و صالحیان ۱۳۹۱
بین ساختار مالکیت و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه ی معناداری وجود دارد. در صورت وجود نظارت مؤثرتر هیئت مدیره بر مدیریت، کیفیت افشای شرکت باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میگردد و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی مدیریت سود کمتر را به همراه دارد.
سهراب استا
۱۳۹۰
رابطه معکوس معناداری بین مالکیت نهادی و مالکیت مدیریتی با مدیریت سود وجود دارد،اما بین مالکیت شرکتی و مدیریت سود رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
کاظمی و محمدی نژاد
۱۳۹۰
بین مالکیت سهامداران نهادی و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.
مهرانی وکرمی و مرادی
۱۳۸۹
روابط متناقصی بین سرمایه گذاران نهادی و کیفیت سود است.از بعد ارزش پیشبینی کنندگی سود،سرمایه گذاران نهادی (تمرکزسرمایه گذاران نهادی) با کیفیت سود، رابطه ی منفی(مثبت) دارند.