• معنویت به مثابه جست جوی معنا در زندگی
• معنویت به معنای کامل شدن و دست یابی به نگاهی کل نگر
• معنویت به معنای نگرش به ژرفای زندگی
• معنویت به معنای تمرکز برانبساط روح به عنوان انرژی (خسرو پناه ،ص ۷۸ ، ۱۳۹۰)
۲-۵-۳- تربیت معنوی و رابطه ی آن با تربیت دینی و تربیت اخلاقی
از آن جایی که افلاطون برای جهان معنوی بالاترین ارزش را قایل است، اساس و بنیان تربیت را بر پایه ی روح و معنویت قرار میدهد و هدف غایی تربیت را تربیت معنوی میداند . کودکان نمی توانند استعاره را از غیر استعاره تشخیص بدهند و آن چه که در این دوره به کودکان گفته می شود، بسیار ماندگار است. پس بهتر است که نخستین داستان هایی که برای کودکان گفته می شود، بیش تر بر انگیزنده و مشوق تربیت اخلاقی باشند. افلاطون مضمون تربیت هنری زمان خود را مورد نقد قرار میدهد و باور دارد که مضمون داستان ها نباید موجب ترس و وحشت افراد از مرگ شود و یا این که این داستان ها نباید گریه و خنده ی مفرط، حرص، شهوت و ظلم را تشویق کنند، بلکه باید بیش تر مروج راستی و خویشتن داری باشند. (سلحشوری، ۱۳۹۰، ص۴۷ )
افلاطون آن قدر به تربیت اخلاقی اهمیت میدهد که باور دارد هنر و تربیت هنری را باید در کنترل داشته باشیم و مراقب باشیم که در نقاشی، معماری، صنایع و … چیزی مطرح نشود که باعث رواج اخلاق نکوهیده، افراط گرایی فرومایگی و زشتی شود. پس محیط تربیت باید در وهله ی نخست به وسیله ی تربیت اخلاقی از هر گونه فساد مبرا شود زیرا محیط زهرآگین باعث می شود که افراد کم کم تحت تاثیر آن محیط قرار بگیرند و باعث بیماری روح که بنیان تربیت است شود.
افلاطون پرورش اخلاقیات را زمینه ای برای تربیت معنوی میداند. وی اوج تربیت معنوی را تجلی زیبایی در روح و جسم افراد میداند. به بیان دیگر، باید بین صفات درونی و برونی افراد هماهنگی ایجاد شده باشد و این هماهنگی فقط از راه هنر و به ویژه موسیقی ایجاد شود.
بر اساس دیدگاه افلاطون تحقق تربیت معنوی منوط به تربیت اخلاقی است. افلاطون دو رکن عمده ی تربیت را پرورش روح و جسم میداند، اما براین باور است که سلامتی جسم به خودی خود موجب سلامتی بعد معنوی نمی شود، اما در روح و بعد معنوی ویژگی ای وجود دارد که میتواند تمام ویژگی های خوب را در جسم ایجاد کند. روی هم رفته، افلاطون تربیت معنوی را مهم ترین بعد میداند و باور دارد که موسیقی و ویژگی های درونی و برونی باید با هم هماهنگ شوند تا بتوانند فضایلی همانند دانایی و شجاعت را بروز دهند. اگر بین این دو هماهنگی ایجاد نشود، نمی توان این فضایل را در نفس ایجاد کرد. (سلحشوری، ۱۳۹۰، ص۴۸ )
با توجه به این ویژگی ها سلحشوری اشاره دارد که بین سه مفهوم تربیت اخلاقی ، معنوی و دین با این که ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد ، اما می توان گفت که پله ی نخست تربیت ، تربیت اخلاقی است و هدف بالاترین درجه ی تربیت ، تربیت دینی است و از آن جایی که مهمترین بعد وجودی انسان روح است و همه ی انسانها در این جنبه مشترک اند و روح دارای قدرت بسیار زیادی است ، بنابرین ، معنویت میتواند هم تعالی دهنده باشد و هم در خدمت فرهنگ ماده گرایی قرار گیرد .
پس می توان گفت که دو نوع معنویت وجود دارد : معنویت غیردینی که فقط تا حدی میتواند به قدرت های روح از راه کنترل و تهذیب منفس و کم کردن نقش محسوسات که پایین ترین مرحله ی تربیت دینی است ( حداکثر به عالم ملکوت ) ، دسترسی یابد و معنویت دینی و بویژه دین اسلام که اگر فرد بر اساس راهکارهای آن عمل کند ، میتواند به کمال و فعلیت قدرت های روح و عوالم دیگر مانند عالم جبروت و عالم اسماء الهی برد .
۲-۶-پژوهش های انجام شده در داخل و خارج از کشور
باید بر این نکته تأکید کرد که اساسا در طول تاریخ بشر ، معنویت به شکل های مختلفی تجلی یافته و در مورد آن بسیار سخن گفته شده است . هر کس از دریچه ای به آن نگریسته و با تکیه بربعد یا ابعادی از آن تعریفی ارائه کردهاست (برزونی ،۱۳۷۹،ص۷۹) .از همین رو پژوهش های زیادی پیرامون تربیت صورت پذیرفته است. و تربیت معنوی نیز که زیر شاخه ی تربیت میباشد مورد کنکاش پژوهشگران قرار گرفته است، که در ذیل به چند نمونه به همراه دامنه ی مباحث آن ها، در دوبخش ۱- پیشینه ی پژوهش های داخلی و۲- پیشینه ی پژوهش های خارجی اشاره میکنیم.
۲-۶-۱-پیشینه ی پژوهش های داخلی
صالحی و یار احمدی در سال ۱۳۸۷در مقاله ای تحت عنوان تبیین تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه علامه طباطبایی با تأکید بر هدف ها و روش های تربیتی به بررسی مبانی انسان شناسی، ارزش شناسی و معرفت شناسی علامه طباطبایی به طور مختصر می پردازد و سپس بر مبنای اندیشههای ایشان، به استخراج اهداف و روش ها پرداخته و به برخی ویژگی های معلمان در تربیت اسلامی اشاره میکند و یاد آور می شود که تربیت زمانی میتواند موفق شود که به پیدایی برخی صفات رفتاری مطلوب در یاد گیرنده منجر شود و از آنجا که در تربیت اسلامی رسیدن به توحید و پرورش انسان خدا پرست هدف غایی مطرح شده می توان اذعان کرد که نقش اسوه ای مربی یا معلم جایگاه و اهمیت ویژه ای دارد. (صالحی و یار احمدی، ۱۳۸۷)
سلحشوری در سال ۹۰ پژوهشی را با عنوان حدود و ثغور تربیت معنوی – تربیت دینی و اخلاقی انجام داده است که در آن با توجه به ویژگی های سه مفهوم ذکر شده یاد آور می شود که پله نخست تربیت، تربیت اخلاقی است و هدف غایی تربیت اخلاقی، تربیت معنوی است و هدف تربیت معنوی، تربیت دینی است. بنابرین، بالاترین درجه ی تربیت، تربیت دینی است و از آنجایی که مهمترین بعد وجودی انسان روح است و همه انسان ها در این جنبه مشترکند و روح دارای قدرت بسیار زیادی است، بنابرین معنویت میتواند هم تعالی دهنده باشد و هم در خدمت فرهنگ ماده گرایی قرار گیرد. براین اساس می توان از دو نوع معنویت سخن گفت: معنویت دینی و معنویت غیر دینی ، در معرفت غیر دینی فرد به دلیل وجود قدرت های روح ، اگر بتواند محسوسات را تحت کنترل درآورد می توان تا حدی به نیرو های روح دسترسی پیدا کند، اما بهترین شکلی که می توان تمام نیرو های روح را بالفعل درآورد تربیت دینی است. (سلحشوری، ۱۳۹۰، ص۴۷ )
همچنین در سال ۱۳۹۱ باغگلی و همکارانش به بررسی جهت گیری ها نسبت به تربیت معنوی در پژوهشی به نام نقد مفهوم معنویت در تربیت معنوی معاصر، معنویت دینی و نو پدید تشابه ذاتی یا اشتراک لفظی دو جهت گیری را ارائه میدهد:
• جهت گیری دینی که در آن دین خاص مورد توجه است و تلقی معنویت عبارت از ارتباط با خالق و آماده شدن برای قرب اوست.
• جهت گیری فارغ از دین که ضمن تشکیک در مفروضه های دینی، انسان در وضع جاری مورد توجه است و معنویت تلاشی برای دست یابی آرامش در موقعیت عدم تعین موجود است.
پژوهش دیگری که با روش مصاحبه و مشاهده میدانی انجام گرفته برنامه درسی معنوی (گفتمان جدید) را به عنوان یکی از حلقه های بنیادین تحولات نظام برنامه درسی در قرن ۲۱ در نظر گرفته و نتایج این تحقیق نشان میدهد که برنامه درسی معنوی (گفتمان جدید) میتواند به عنوان یک عامل تاثیر گزار در نظام برنامه درسی و عامل بهبود بخشی و تنظیم فرایند آموزش و پرورش مورد موافقت قرار گیرد.( ایزدی و قادری و حسینی،۱۳۹۰) صالحیان و دیگران به نقل از دسوزا و همکارانش براین باورند که می توان ابعاد زیر را برای معنویت قائل شد:
درون نگری :یک حالتی از آگاهی که فرد را به تفکر درون خودش وا میدارد.