گرچه از نظر فنی توصیف رویارویی میتواند شامل همه کوشش های فرد از جمله خود تخریبی (برای روبرو شدن با موقعیت های فشارزا) باشد ولی باید گفت که رویارویی فرایندی پویا است. فرد ممکن است کوشش های زیادی برای رویارویی با استرس انجام دهد. معمولاً پسخوراند موفقیت در یک کوشش خاص، فرد را بر می انگیزد که دوباره آن کار را امتحان کند. از سوی دیگر شکست موجب روی آوردن به روش دیگری می شود. فرد پیوسته محیط و میزان توانایی هایش را برای رویارویی مؤثرتر ارزیابی میکند ( کانتین[۲۲۴]، ۲۰۰۸ ).
بسیاری از تحقیقات نشان دادهاند که شیوه های رویارویی نا مناسب با سوء مصرف مواد در ارتباط است، که این موضوع در نتیجه رویارویی نا مناسب با چالش های زندگی و موقعیت های عاطفی منفی است. سبک های مقابله ای مسأله محور، شامل انجام فعالیت های مناسب به منظور تغییر موقعیت فشار زا و پیشگیری یا کاستن از تأثیرات ان است. در رویارویی به شیوه مسأله محور هدف فرد کاستن از فشارهای موقعیت و یا یافتن راه هایی برای برخورد با ان موقعیت است. افراد زمانی این روش را به کار می گیرند که فکر میکنند، میتوانند موقعیت را تغییر دهند و یا در رابطه با آن کاری را انجام دهند ( تان[۲۲۵]، ۲۰۱۰ ).
سبک رویارویی هیجان مدار شامل کوشش هایی است که پیامدهای عاطفی واجتماعی رویدادها را تعدیل کرده و یا کاهش میدهد. همچنین ممکن است، سبک رویارویی هیجان مدار در پاسخ به رویدادهای فشارزا شامل ارزیابی شناختی مجدد از موقعیت باشد (اوسامی[۲۲۶]، ۲۰۰۹)
در انتها لازم است به دو سؤال خیلی مهم بپردازیم که محققان به آن پاسخ دادهاند: الف- آیا می توان هر دو نوع سبک مقابله (مسأله محور و هیجان محور) را همزمان استفاده کرد؟ پاسخ مثبت است. گاهی اوقات با هم اتفاق می افتند. مثلاً در حالی که یک دانشجو در هنگام ارائه درس در مقابل همکلاسی هایش دچار اضطراب شده است، اگر یک لحظه قبل از شروع ارائه چند نفس عمیق بکشد (رویارویی هیجان مدار) بهتر میتواند به نوشته هایش نگاه کند و در نتیجه بهتر سخنرانی را اداره کند (کن، ۱۹۹۸).
ب- آیا دو نوع رویارویی تضادی با هم دارند؟ پاسخ مثبت است. دو نوع رویارویی میتوانند با هم تضاد داشته باشند. به طور مثال اگر قرار باشد تصمیم مهمی گرفته شود ممکن است فرد از ناراحتی هیجانی – عاطفی رنج ببرد، در این حالت فرد ممکن است وسوسه شود انتخابی عجولانه و نادرست انجام دهد که به رنج هیجانی خود پایان دهد. این عمل به فرد این امکان را میدهد تا بر هیجانات خود غلبه کند .به طور کلی رویارویی مسأله مدار، زمانی که فرد با یک عامل استرس زای قابل کنترل روبرو می شود، مفید است. تلاش های هیجان مدار، زمانی برای کنترل و مدیریت عامل استرس زا مناسب تراست که، موقعیت قابل کنترل نباشد (لازاروس، ۱۹۹۳).
۲-۱-۳-۱ تاریخچه استرس[۲۲۷]
استرس از نظر لغوی از کلمه لاتین استرینجر[۲۲۸] به مفهوم به رفتن و قبض شدن گرفته شده است در زبان انگلیسی این اصطلاح لااقل از قرن یازدهم میلادی متداول بوده و به عنوان «فشار بدنی[۲۲۹]» کاربرد عام داشته است در اوایل قرن هفدهم میلادی استرس با مفهوم سختی کار و عذاب شغلی به کار میرفت و در سالهای آخر قرن هجدهم با موضوعهای از قبیل فشار کار، زور و اجبار کاری، فشار فکری و کوشش زیاد مترادف بوده است (فخیمی، ۱۳۸۱).
۲-۱-۳-۲ برداشت ها از مفهوم استرس
در طول زمانهای گذشته از استرس برداشتهای متفاوتی شده است بر همین اساس نیز مفاهیم و تعابیر مختلفی به خود گرفته است اما به طور کلی برای روشن شدن مفهوم استرس باید نکاتی را در نظر گرفت.
۱- باید بین استرس و عوامل استرس زا تفاوت قائل شد.
۲- علت استرس همواره عوامل ناخوشایند و نامطلوب نیست بلکه عوامل مسرت بخش و موفقیت آمیز نیز میتواند استرس ایجاد کند.
۳- به نظر بسیاری از مردم، استرس حالت تهاجمی دارد، این معنا که استرس مفهومی صنفی دارد و از این رو کوشش میشود تا از آن پرهیز شود. در حالی که استرس ماهیت دو گانه دارد، به عبارتی دارای دو بعد میباشد که یک بعد آن منفی است و بعد دیگر آن مثبت، بنابرین میتوان گفت که استرس تنها یک چیز ناخوشایند و ناپسند نیست، یک حد شخصی از استرس میتواند سازنده باشد، از آن جا که بیشتر به اثرات منفی استرس توجه میکنیم، ماهیت دوگانگی استرس را از یاد بردهایم. (الوانی، ۱۳۸۵).
۲-۱-۳-۳تعریف استرس
زندگی هرگز بدون فشار و استرس نیست و انسان از بدو تولد تا پایان عمر با مشکلات فراوانی روبه رو است که به طور روزمره با تغییرات کمّی و کیفی و به گونه های خاص خود و در مراحل مختلف، زندگی انسان را تحت تاثیر قرار مى دهند. استرس عبارت است از: مجموعه واکنش هاى عمومى انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پیش بینى نشده داخلى و خارجى، بدان گونه که هر گاه تعادل و سازگارى فرد به علت عوامل خارجى و داخلى از میان برود، استرس پدید مى آید(افروز و صالح، ۱۳۸۷).
استرس به عنوان واکنشی برای سازش با عامل یا شرایطی که فشار روانی یا فیزیکی بر فرد وارد می کند، تعریف شده است. در این وضعیت، فرد تحت تأثیر محر کهای بیرونی استرس زا از وضعیت عادی خارج میگردد و ناخودآگاه برای تطبیق خود با محرک های یاد شده تلاش میکند. واکنش های برآمده از این تلاش به صورت استرس نمایان میشوند. استرس با علایم و نشانه های فیزیولوژیک، روانی و رفتاری مانند احساس تپش قلب، عصبانیت و بی خوابی همراه است(وتن[۲۳۰] و کامرون[۲۳۱]، ۲۰۰۲).
کونتی[۲۳۲] و همکاران (۲۰۰۶) استرس را به عنوان واکنشهای فیزیولوژیکی و روانشناسی میداند و زمانی رخ میدهد که افراد با تهدیدات و تغییراتی مواجه میشود که کمتر از توان و استعداد آن ها میباشد.
استرس حالتی فیزیولوژیکی یا روان شناختی ناخوشایند است که در پاسخ به محرکهای تنش زا ایجاد میشود. (کلینر[۲۳۳] و همکاران ۲۰۰۳).
محمد اسماعیل[۲۳۴] (۲۰۰۵) استرس راعامل تاثیر گذار بر تعادل روحی و فیزیولوژیکی بدن در اثر فشارهای وارده تعریف میکند.
استرس، فشار یا تنش فیزیکی، روانی و هیجانی است که بر اثر الزامات و مطالبات محیطی، موقعیتی، یا فردی ایجاد می شود. زنی که برای حضور بر سر کار خود دیر کرده، وقتی با فشار ترافیک روبرو می شود، احساس تنش یا اضطراب میکند. چون حضور او الزامی است، برای آنکه به موقع برسد، با حالتی عصبی تمام راه را می پیماید. (رایس، ۱۳۸۷؛ ترجمه ی فروغان، ۱۳۸۷).