اندیشمندان علوم اجتماعی عمدتاً، خانواده را اولین نهاد اجتماعی قلمداد میکنند.
برگس[۱۰] و لاک[۱۱] در اثرشان خانواده مینویسند: خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی، خونی و یا پذیرش (فرزند خواندگی) با یکدیگر به عنوان شوهر و زن، مادر و پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و یک خانوار واحد را به وجود اورده، (خرده) فرهنگ مشترکی را ایجاد میکنند. (برگس و لاک، ۱۹۵۳)
مک ایور[۱۲] مینویسد: خانواده گروهی است دارای روابط جنسی چنان پایا و مشخص که به تولید مثل و تربیت فرزندان منجر گردد. (مک ایور، ۱۹۳۷)
تعریف فوق در برابر تعاریف دیگری نظیر دیویس[۱۳] که خانواده را گروهی از افراد میداند که روابط آنان با یکدیگر بر اساس همخونی شکل میگیرد و نسبت به یکدیگر خویشاوند محسوب میشوند، ( میشل، ۱۹۷۷) برتری دارد. زیرا در تعریف اخیر، فرزندپروری یا قبول فرزند دیگری به عنوان عضوی از خانواده ملحوظ نیست؛ چنانچه در آن به قرار دادهای اجتماعی در امر خانواده توجه نشده است. لیکن اگر خانواده را خاستگاه روابط جنسی پایا بشماریم، این تعریف فقط پاسخگوی نیاز حیات جسمی و غریزی است.
به اعتقاد مورداک [۱۴]خانواده گروهی اجتماعی است با اقامتگاه مشترک، همکاری اقتصادی و تولید مثل. (لی و نیوبی، ۱۹۹۵) اگر خانواده را انگونه که مورداک تعریف میکند اقامتگاه مشترک بدانیم، بسیاری از اماکن اجتماعی مشمول این تعریف است.
لوی [۱۵]مینویسد: خانواده واحدی اجتماعی است که بر اساس ازدواج پدید میاید. (لوی، ۱۹۳۴)
وی در اثر دیگری در تعریف خانواده مینویسد: خانواده پیوندی است که با نهاد ازدواج، یعنی صورتی از روابط جنسی که مورد تصویب جامعه قرار گرفته است، مرتبط است. (لوی، ۱۹۴۸)
هر چند در تعریف فوق سعی بر آن گردیده که ابعاد دوگانه (زیستی، فرهنگی) خانواده مطرح گردند، لیکن بر کارکردهای خانواده و وحدت معمول مکانی اعضای آن هیچ تاکیدی نیست.
در نظر بسیاری از مردم، خانواده به منزلهی واحد اجتماعی[۱۶] است که شامل یک زوج متاهل و فرزندانشان است و در خانهای در کنار یکدیگر زندگی میکنند. (زاندن، ۱۹۹۰)
ساروخانی خانواده را اینگونه توصیف میکند: خانواده در زمرهی عمومیترین سازمانهای اجتماعی است و بر اساس ازدواج بین دست کم دو جنس مخالف شکل میگیرد و در آن مناسبات خونی واقعی یا اسناد یافته به چشم میخورد (به همراه این مناسبات شاهد پیوندهایی قراردادی مبتنی بر پذیرش فرزند نیز هستیم) خانواده معمولا دارای نوعی اشتراک مکانی است، هرچند همواره چنین نیست و همین نیز وجه تمایز مفاهیم خانواده و خانوار است و کارکردهای گوناگون شخصی جسمانی، اقتصادی، تربیتی و غیره را به عهده دارد. بدین قرار خانواده، واحدی است اجتماعی با ابعاد گوناگون زیستی، اقتصادی، حقوقی، روانی و جامعه شناختی. (ساروخانی، ۱۳۷۵)
خانواده چیزی بیشتر از مجموعه افرادی است که با هم در یک فضای فیزیکی و روانشناختی خاصی به سر میبرند. (امیری، ۱۳۸۸)
در تعریف دیگری از راجرز[۱۷] خانواده چنین توصیف شده است: خانواده، نظامی نیمه بسته است که نقش ارتباطات داخلی را ایفا میکند و دارای اعضایی است که وضعیتها و مقامهای مختلفی را در خانواده و اجتماع احراز کرده و با توجه به محتوای وضعیتها، افکار و ارتباطات خویشاوندی که مورد تأیید جامعهای است که خانواده جزو لاینفک آن است ایفای نقش میکند. (سیف، ۱۳۸۶)
بند ۳ ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب ۱۹۴۸ در این باره میگوید: خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمایت جامعه و دولت بهرهمند شود. (صفایی، ۱۳۷۸)
۲-۵٫ شکلهای اصلی خانواده
ساختار خانواده را با ویژگیهای خاصی چون محل سکونت، پیوندهای خویشاوندی، چگونگی توزیع قدرت و مسئولیتها و تعاملات درونی بین اعضای آن نشان میدهند. در ادبیات خانواده از گذشته تا حال برخی از واژه های خاص در جهت معرفی اشکال گوناگون آن به کار رفته است.
مهمترین اشکال خانواده از دیدگاه برخی جامعهشناسان خانواده را شامل دو نوع هستهای[۱۸] و گسترده[۱۹] میباشد. (زاندن، ۱۹۹۰)
۲-۵-۱٫ خانواده هستهای[۲۰]
خانواده هستهای دوران معاصر احتمالا منبعث از الگوی خانواده بورژوازی است. خانوادههای بورژوازی بخشی از خانوادههای اوایل دوران صنعتی شدن بودند که زندگی خود را با درآمدهای ثابتی مانند اجاره، سود سرمایه یا سهام تامین میکردند. در این خانوادهها نیز جدایی کامل زندگی و شغلی وجود داشت، اما برخلاف خانوادههای کارگری، خانواده بورژوازی از لحاظ اقتصادی تامین بود. در این نوع خانواده به دلیل جدا بودن محل شغلی از مکان زندگی و تامین مادی، برای اولین بار امکان دور نگهداشتن زن و کودکان از درگیریهای اقتصادی و مادی ایجاد شد و برای اولین بار، «خانه» تبدیل به مکانی خصوصی شد که در آن صمیمیت، محبت و احساسات فردی اهمیت بسیار پیدا کرد.
خانواده هستهای منظور خانواده ای است متشکل از زن و مرد و صرفا فرزندان که ضمن ارتباط با خود با خانوادههای دیگر نیز تعامل[۲۱] داشته و از نظر تعداد عضو و جایگشتهای[۲۲] ارتباطی، مناسبتر از بقیه انواع خانواده میباشد. یک خانواده هستهای شامل پدر، مادر، کودکان طبیعی یا فرزند خوانده است. اعضای این خانواده اغلب، با هم در یک خانوار مشترک بسر میبرند در برخی از جوامع سنتی، خانواده هستهای در درون یک شبکه خویشاوندی گسترده زندگی میکنند.
۲-۵-۲٫ خانواده گسترده
اصطلاح خانواده گسترده بطورکلی به نظامی میگویند که در آن آرمان جامعه این است که چندین نسل باهم زندگی کنند. خانواده گسترده شامل یک خانواده هستهای به همراه یک یا تعداد بیشتری از خویشاوندان است که در یک خانوار با یکدیگر به سر میبرند دیگر وابستگان ممکن است شامل پدربزرگها، عمهها، عموها، زنان و بچههای پسران و مانند آن ها باشند خانواده گسترده دارای تعریف وسیعی بوده و شرایطی را دربر میگیرد که در آن اعضای خانواده در مجاورت هم به سر میبرند تا آنکه در زیر یک سقف زندگی کنند و دارای روابط مداومی با یکدیگر باشند. در این شکل از خانواده تعداد ارتباطات انسانی و زیر مجموعههای سیستم اصلی افزایش یافته و امر رشد، عملکرد و ساختار خانواده دگرگون میگردد.
در این شکل خانواده ارتباطات نسلها با هم در فضایی نزدیک صورت گرفته، از نظر حمایتهای خانوادگی و نظارتهای موجود بر روابط اعضا میتوان آنرا بسیار نیرومندتر از خانواده هستهای دانست. در برخی فرهنگها خانواده به هم پیوسته[۲۳] نام دارد زیرا رابطه بسیار نزدیکی بین والدین و فرزندان وجود داشته، نسلهای مختلف از طریق این ارتباطات گسترده حالتی از اتصال و جوشش به یکدیگر پیدا مینمایند.