آخرین نکته این که قصد داریم از اظهارات دیگران و بدون اشاره به اسم آن ها جهت حمایت و تقویت توضیحات ارائه شده در مورد مشکلات اخلاقی مدیریت استفاده کنم. این امر در تناقض مستقیم با قواعد تحقیق است که بر اساس آن ها ، همیشه باید منابع را معرفی نمود تا بتوان اعتبار یافته های تحقیق را به اثبات رساند. البته من معتقدم که در این مورد، استفاده از اظهارات دیگران بدن معرفی آن ها قابل توجیه است. به دست آوردن نمونه هایی از مسایل اخلاقی در سطوح پایینتر و میانی مدیریت مشکل است. مدیران این سطوح دوست ندارند درباره مشکلات اخلاقی که با آن ها مواجه شدهاند صحبت کنند. دلیل این امر هم کاملاً مشخص است، این گفت و گو میتواند عمیقاً بر موقعیت شغلی آن ها تأثیر بگذارد. این دسته از مدیران، مشکلات یاد شده را تنها با افرادی شناخته شده که در این زمینه منافعی دارند، یا با افرادی که شاید بتوانند در حل مشکل به آن ها کمک کنند، یا افرادی مطمئن و رازنگهدار مطرح میکنند.
۲-۶-۲-۱) آلودگی محیط زیست
دود خارج شده از اگزوز یک موتور دیزل، تقریباً حاوی ۹۰۰ ترکیب شیمیایی است. بیشتر این ترکیبات شناخته شدهاند، اما فقط اثرات محیطی تعداد اندکی از این ترکیبات مطالعه و بررسی شده است . به ظاهر پذیرش این مسئله که تعدادی از این ترکیبات شیمیایی برای سلامت بدن یا کیفیت هوا زیانآور هستند، معقول است. هم چنین به نظر میرسد که فرض این نکته که به طور کلی ضرر دود خارج شده از موتور دیزلی، از دود خارج ده از موتور بنزینی به علت نبود ترکیبات سود سرب (لازم به ذکر است که در «بنزینهای بدون سرب» نیز کمی سرب وجود دارد) و میزان پایینتر اکسیدهای نیتروژن کمتر است، قابل پذیرش باشد. هر تولید کننده موتور دیزلی، یک گروه تحقیقاتی دارد که اثر گازهای خارج شده بر روی سیستم کلی زیست محیطی را مطالعه میکند. فرض کنیم در یکی زا این شرکتها، گروه تحقیقاتی کشف کند که یک ترکیب شیمیایی خاص برای پوشش گیاه کنار جادهها بسیار زیانآور است. مدیران از این شرکت چه باید بکنند؟
مدیران این شرکت تولید کننده موتور دیزلی، چند انتخاب دارند که پیامد هر یک از این انتخابها کاملاً نامعلوم است و به عوامل اقتصادی، اجتماعی، محیطی و شخصی بستگی دارد. اگر آن ها تولید موتورهای دیزلی را متوقف کنند، به کارمندان، فروشندگان، واسطهها، مشتریان و مالکان خود ضرر زده و حتی ممکن است باعث آلودگی بیشتر هوا شوند زیرا در غیاب موتورهای بنزینی جایگزین میشوند. اگر آن ها با صرف هزینهای بسیار، یک مبدل کاتالیزوری را به منظور کاهش یا حذف ترکیب شیمیایی زیانآور نصب کنند و سپس قیمت تولیدات خود را افزایش دهند، توان آن ها برای رقابت در بازار کاهش خواهد یافت. اگر آن ها هزینه های نصب مبدل کاتالیزوری را به عنوان کمک به رفاه ملی منظور کنند، سود کاهش یافته موجب افزایش مقاومت در مذاکرات مربوط به دستمزد کارگران خواهد شد. به هر حال آیا انتقال این مشکل از جامعه به کارگران، عملی اخلاقی است؟ شما پاسخ خواهید داد: البته این کار ضرورتی ندارد، شما میتوانید این مسئله را به افراد مسئول در دولت انتقال داده و از مراکز قانونگذاری بخواهید استانداردهای صنعتی وضع کنند، بنابرین تمام شرکتها و تولید کنندگان، با همان هزینه و قیمت رقابت خواهند کرد.
خوب، اما اکنون در مورد بازار بینالمللی چه باید کرد؟ ۴۰ درصد موتورهای دیزلی تولید شده در آمریکا، صادر یا در تجهیزات داخلی نصب و سپس صادر میشوند. اگر این گونه استانداردها در سطح جهانی و برای تولید کنندگان آمریکایی رعایت شوند، آن ها قادر به رقابت در خارج نخواهند بود؛ افزون بر این، عواقب این ناتوانی و اثرات آن را برصرفهجوییهای در مقیاس و هزینه های تولید برای بازار داخلی، نباید نادیده گرفت. اگر این گونه استاندارد در سطح جهانی و در مورد تولید کنندگان آمریکایی لحاظ نشود، این امر تلویحاً به معنای آن است که مردم دیگر کشورها کم ارزشتر از مردم آمریکا هستند.
۲-۶-۲-۲) ارتشا
ارتشا عموماً نزد همه عملی نکوهیده است، حتی در کشورهایی که این معضل شیوع دارد، بیشتر مردم از آن اظهار تاسف میکنند، البته در سطوح پایینتر از ادارات دولتی، رشوه به عنوان بخشی از سیستم پرداخت و تقریباً هم سنگ با حقالعمل یا پاداش محسوب میشود. احتمالاً دلیل اصولی مذمت گسترده ارتشا، تبعیض ذاتی آن است.
به طور قطع انجام پرداختهای خاص و داشتن نفوذ پنهانی مؤثر در تصمیمگیریها، امری ناعادلانه محسوب میشود. تمام نهادهای اخلاقی، نیاز به تساوی را تأیید کرده و ارتکاب به عمل ارتشا را تقبیح میکنند. جالب است بدانید که نخستین ایده اخلاقی مدون (گفتو گوهای افلاطون)، ارتشا را مورد بحث قرار داده و به این واقعیت آگاه بوده است که عملی نظیر ارتشا که در نگاه اول – قبل از بررسی تمام اجزا و نتایج آن» – خطا محسوب میشود، ممکن است نتایجی به بار آورد که در نگاه اول خوب به نظر آید، (هازمر،لارتون،۱۳۸۲ :۱۸). که به عنوان مثال میتوان به رهایی زندانیان اشاره کرد. این مشکلات، حتی در مقیاسهای کوچک، در مدیریت دیده میشوند.
اجازه بدهید در آغاز نگاهی به معاملات کوچک و تقریباً یکنواخت بیندازیم. فرض کنید مدیر یک شرکت برزیلی تابع یک شرکت آمریکایی، یادداشتی دریافت کردهاست مبنی بر این که یک محموله قطعات یدکی در لنگرگاههای بندر سائوپولو تخلیه شده و هم اکنون توسط مقامات گمرکی توقیف شده است. راه رایج و شایع آن است که یک دلال برزیلی را که در ترخیص کالاهای وارداتی از گمرک تخصص دارد استخدام کنیم. چنین دلالانی، نیمه حرفهای محسوب میشوند و البته اموزشهای مالی و قانونی دیدهاند، اما این دلالان از جهت تواناییهایی بالای کلامی خود و مهارت فوقالعاده مذاکره، معروف میباشند. آن ها عموماً افرادی تیزهوش هستند که علایق مخالفان خود را به سرعت کشف و درک میکنند. به علاوه آن ها تلاش میکنند به سرعت میزان حقوق واردات و ترخیص سریع کالاهای توقیف شده را تعیین کنند. بعد از ترخیص یک محموله از گمرک، دلال یک صورت حساب ارائه میدهد که حاوی مبلغ عوارض گمرکی و هزینه مذاکرات انجام شده است.
مبلغ این هزینه متفاوت است، اما ربطی به میزان عوارض ندراد (در برزیل یک حق کمیسیون با درصدی معین «غیر اخلاقی» محسوب میشود). دلال موظف است بر سر پرداخت کمترین میزان حقوق گمرکی ممکن مذاکره کند، زیرا ناگزیر ساختن مردم به انتخاب بین منافع خود و منافع دیگران، نادرست و خطاست. در عوض، میزان هزینه مذاکرات به مدت مورد نیاز جهت کامل کردن معامله بستگی دارد: هر چه کار سریعتر انجام پذیرد، میزان این هزینه بالاتر خواهد بود. به نظر میرسد که بخشی از حقوق دلال به مقامات گمرک پرداخت شده است؛ هر چقدر میزان این پرداخت بیشتر باشد، مقامات گمرکی توجه بیشتری نشان میدهند و کالاها سریعتر ترخیص میشود. پرداختهای انجام شده بر این اساس، منافع مشتری را نیز مدنظر دارند، زیرا تأخیر خروج کالاها از گمرک میتواند از دو روز تا سه ماه به طول انجامد.