۱-۱۰-۸- کودکی و نوجوانی از دیدگاه جرم شناسی
از دیدگاه جرم شناسی طفل یا نوجوان بزهکار فردی است که شخصیت وی در حال شکل گیری بوده و در جریان اجتماعی شدن است. در حالی که شخصیت بزرگسال قبلاً شکل گرفته و چندان در خور تحول نیست. از این دیدگاه سه گروه از کودکان ناسازگار مطرح میشوند: کودکان بزهکار، کودکان منحرف، کودکان در معرض خطر در کتب جرم شناسی به مجرمانی اطلاق گردیده که کمتر از سن معینی هستند و مرتکب عملی گردیده اند که اگر فرد بزرگسالی نیز مرتکب همان عمل شده باشد مجرم شناخته می شود.
همچنین مجرم جوان فردی است که بین ۱۳ تا ۱۵ سال که مرتکب اعمال جدی و خشونت بار شده و مانند یک بزرگسال تحت تعقیب قرار می گیرند. به عبارت دیگر کودک بزهکار فردی است که مجموعه قوانین کیفری را نقض کرده باشد . این قوانین ممکن است در مجموعه مقرراتی که برای بزرگسالان تدوین شده یا در مجموعه که برای صغار تدوین شده است قرار گیرد. اما بزهکار در برخی موارد به فردی نسبت داده می شود که صرفاً مرتکب جرم نشده بلکه به طور کلی فردی سرکشی و ضد اجتماع است و مرتکب اعمالی میگردد که اگر بزرگسال مرتکب شود مجرم شناخته نمی شود . مثل فرار از خانه و مدرسه، تخریب اموال، سرکشی و تمرد. بسیاری از نوجوانان ضد اجتماع هنگامی که به سن ۲۰ سالگی و بیشتر میرسند دیگر مرتکب بزه نمی شوند و زندگی سالم و طبیعی را ادامه میدهند(معظمی (دکتر شهلا)، ۱۳۸۹،ص ۵۴).
در قانون حمایت از اطفال ترکیه نیز در این رابطه گاهی لفظ بزهکار و گاهی لفظ مجرم نوجوان مطرح شده است. مجرم نوجوان را فردی می دانند که قبل از رسیدن به ۱۸ سالگی مرتکب جرم شده است. به عبارت دیگر به جای لفظ کودک بزهکار، لفظ مجرم به کار می رود و در اصل نوعی نگاه ملاطفت آمیز نسبت به کودک بزهکار وجود دارد که بیشتر جنبه ی پیشگیری و اصلاح و درمان این کودکان مدنظر بوده است تا جنبه ی مجازات و سرکوب آنان.
۱-۱۰-۹- بزهکاری اطفال و نوجوانان
بزهکاری از واژه ی لاتین Delinquency در معنای خطا کردن گرفته شده است همچنین بزهکار
صفت مرکب و فاعلی واژه ی بزه است در لغت نامه ی دهخدا در تعریف این واژه آمده است که عبارت از
گناه ، خطا است و بزهکار عبارت است از مأثوم، عاصی، بزه مند، گناهکار در این فرایند بزهکاری اطفال و نوجوانان همچون جرائم بزرگسالان متأثر از عوامل اجتماعی، جغرافیایی و صنعتی در هر جامعه است. بویژه اینکه در مراحل رشد و نمو جسمی و فکری بیشتر از افراد بالغ از محیط اطراف و تحولات آن تأثیر پذیرفته اند و هنجارهای آن ها تغییر میکند ( محمود، منصور،۱۳۵۱، ص ۶۷).
بزهکاری پدیده اجتماعی جهانی است که معمولاً برای جرائم اطفال و نوجوانان زیر ۱۸ سال به کار می رود. گرچه جوامع گوناگون بر حسب وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود با انواع متفاوتی از آن روبرو هستند. در همه جوامع انسانی اصطلاح بزهکاری اطفال و نوجوانان در مورد کسانی به کار می رود که اعمال خلاف قانون یا موازین مذهبی آن جامعه را انجام میدهند با توجه به این که احکام در جامعه های گوناگون متفاوت است ، فرد متخلف در یک جامعه، ممکن است در جامعه دیگر از تخلف مبری باشد. بدیهی است اگر کودکی مرتکب چنین خطاها و اشتباهاتی شود به دلیل آنکه معیارها، ارزشها و رفتارهای اجتماعی این اعمال را مقبول و شایسته نمی داند قابل اغماض و بخشیدن است ولی وظیفه ی والدین، مربیان و مراقبان نزدیک کودک است که با مشاهده ی چنین رفتارهایی که دال بر ناسازگاری ، انحراف و کجروی است هوشیار باشند و اشتباهاتش را به او گوشزد کنند.
۱-۱۰-۹-۱- بزهکاری کودکان در ترکیه :
بزهکاری کودکان از قلمروهایی است که سیاست جنایی ناگزیر به تعریف و تبیین اصول خاص تأثیرات خود در این باره شده است و به دلیل قرار گرفتن کودکان در سنین رشد و تأثیرات بزرگ آن در زندگی از سایر گروههای بزه باید به طور ویژه بررسی گردد. بزهکاری کودکان دسته بندی جرائمی که توسط کودک انجام میگیرد و یا مجبور میگردد انجام دهد یا علل انجام جرم یکی از بخشهای اصلی حقوق ترکیه بشمار میآید در بسیاری از موارد این رفتار ضد اجتماعی کودکان با عنوان جرایم نوجوانی شناخته می شود (cocuk sucu). در معرفی دیگری، بزهکاری کودکان به جرم هایی اطلاق میگردد که توسط افرادی که به سن قانونی نرسیده اند انجام گرفته یا قانون را نقض نموده میباشد در قانون جزای ترکیه کودکان بزهکار به فردی گفته می شود که به سن ۱۸ سال نرسیده و قانون را نقض کردهاست . علل سوق کودکان به بزه بسیار میباشد. به طور عمومی علل سوق به جرم ، خانواده ، مدرسه، اجتماع و خصوصیات فردی و شخصیتی میباشد. به نظر اکثر حقوق دانان ترکیه عللی که کودک را به طرف ارتکاب جرم سوق میدهد عبارتند ازخانواده، تعداد فرزندان ، مشکلات اقتصادی، سیستم آموزش، فاکتورهای ژنتیکی، هوش، کوچ از روستا به شهر، بی خانمانی، بیماریهای روحی و جسمی، اعتیاد و وابستگی به الکل نقش مهمی دارند.
همچنین بزهکاری اطفال و نوجوانان در میان جرائم عمومی ، دارای اهمیت ویژه ای میباشد. اشخاصی که از لحاظ روحی، جسمی، فکری به رشد کافی نرسیده اند و نقش وظیفه خویش را در جامعه نشناخته و قبول نکرده اند در حال حاضر بزهکاری اطفال که در مرحله بلوغ هستند که موضوع جرم توسط اطفال یکی از مسائل مهمی در جامعه باشد که نیازمند دقت بیشتری میباشد. در زمان بلوغ، سرعتی که این امر طی میکند یک نوع عدم تعادل را به وجود می آورد که اگر این عدم تعادل بدون علم و تجربه باشد، هماهنگ شدن جوان را با جامعه و وضعیت جامعه را با مشکل مواجه خواهد ساخت.
جرم در مفهوم عمومی به معنای رفتارهای «ممنوع شده» یا «قابل مجازات» است. از لحاظ حقوقی نیز فعلی که وابسته به مجازات و یا تدابیر امنیتی و پیشگیرانه را گویند.
جرم در همه ی جوامع به عنوان یک پدیده در نظر گرفته می شود و اینکه چه اقداماتی جرم محسوب شود و این که جامعه با اشخاص مجرم چه رفتاری را اتخاذ کند که از لحاظ تاریخ جوامع، راه حلهای متفاوتی در پیش گرفته شده است. در جوامع ابتدایی، شخصی که مرتکب جرم می شد از جامعه خویش رانده می شد اما در حال حاضر با توجه به ارزش نهادن به حقوق بشر و بر این اساس است که با توجه به روش های مختلف فرد دوباره به جامعه باز میگردد.