هر مهارت اجتماعی در حقیقت فرآیندهای پیچیدهای دارد، که غالباً مجموعهای از رفتارها را در بر میگیرد کودک باید بتواند مهارتهای فرعی موجود در مهارت اجتماعی کلی را بشناسد کودکانی که نقص مهارتی دارند، غالباً بر واکنشهای نامناسب خود اسرار میوزند زیرا از درک اینکه چنین رفتارهایی پیامدهای ناخوشایند دارند، عاجزند یا نمیتوانند رفتارهایی را که نتایج مطلوبتری به بار میآورند به اجرا درآورند. مانند هر نوع یادگیری، بازخورد در رشد مهارتهای اجتماعی اهمیتی بسزا دارد چرا که اگر کودک از کیفیت اعمال خود باخبر باشد میتواند برای اصلاح مهارتهایش گام ضروری را بردارد. روابط اجتماعی مناسب با دیگران یکی از کارآمدترین ابزارهای مقابله با فشارهای روانی است، اما آنچه که روابط میان افراد را بهبود بخشیده و موجب کارآمدی آن میشود برخورداری از مهارتهای اجتماعی است. این مهارتها افراد را در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران، مقابله با مشکلات، حل تعارض، ابراز وجود، همدلی با همنوعان کسب حمایت اجتماعی، سازگاری اجتماعی و بسیاری از توانمندیهای دیگر یاری میکنند، به گونهای که افراد میتوانند در مقابله با بحرانها از این تواناییها شبکه اجتماعی شان را توسعه داده و در مواقع لزوم جهت مقابله با بحرانها و حوادث زندگی از آن حمایت اجتماعی کسب کنند. شبکه اجتماعی ما مردمی را در برمیگیرد که میتوانیم به آن ها تکیه کنیم، مردمی که به ما اجازه میدهند بدانیم آن ها نگران ارزشها هستند و ما را دوست دارند. هر کس که متعلق به شبکه اجتماعی است، حمایت اجتماعی را تجربه میکند. شواهد روز افزونی وجود دارد که طرق غیر انطباقی تفکر و رفتار، به طور نامتناسبی در میان افراد با حمایتهای اجتماعی کم روی میدهد. میزان کفایت حمایت اجتماعی موجود شخص، هم در آسیبپذیری و هم در مقابله وی نقش دارد (نادری، ۱۳۸۸).
برخی از مهارتهای شناختی که جنبههای مهم آموزش مهارتهای اجتماعی بشمار میآیند عبارتند از: ادراک اجتماعی، حل مسئله، خودآموزی، بازشناسی شناختی و خودآزمایی.
۱- ادراک اجتماعی یعنی استعداد درک پارامترهای موقعیت و تغییر دادن رفتار مطابق با عکسالعمل دیگران که به منزله پیش نیازی پراهمیت برای مهارتهای اجتماعی دارای هر دو جزء عاطفی و شناختی است.
۲- حل مسأله از فرآیندهای فکری تشکیل میشود که عبارتند از ۱) تفکر برای راه حلهای گوناگون، توانایی ابداع چند راه حل ۲) تفکر برای سنجش نتیجه، توانایی پیشبینی نتایج احتمالی چند عمل ۳) تفکر برای علیت، توانایی سنجش روابط علت و معلولی ۴) درک ارتباط میان فردی، آگاهی از اینکه در بین افراد مسائلی وجود دارد ۵) تفکر برای سنجش امکانات، تعیین مراحل مورد نیاز برای نیل به یک هدف و ۶) اختیار کردن دیدگاه، شناخت تفاوتهای موجود در انگیزه ها و نظرها، مشابه همدردی یا گذاردن خود به جای دیگران.
۳- خودآموزی و مهارتهای مربوط به آن که با نظارت بر خود ارتباط پیدا میکنند زمینه شناختی دیگری از آموزش مهارتهای اجتماعی را تشکیل میدهند.
۴- نوسازی شناختی، روش دیگر پرورش شناختی که به خودآموزی مربوط میشود ایجاد تغییر در خودگوییهای نارسااست. نمونه کاملی از این روش در مدل (درمان عاطفی منطقی) به چشم میخورد که توسط آلبرت آلیس[۳۷] (۱۹۶۲) عرضه شده است. به عقیده الیس رفتار ناسازگار از نظامهای فکری غیر منطقی بر امر و نهی نشأت میگیرد که شخص بهتر است چه کاری را انجام دهد یا سبب انجام آن شود. شناخت، عاطفه و رفتار با یکدیگر در ارتباطند. عقاید غیرمنطقی عواطف را خدشهدار میکنند که نتیجه آن رفتار نامناسب است.
۵- خودآزمایی: روش های شناختی دیگر نظارت بر خود شامل روش بازنگری خود، ارزیابی خود و تشویق خود میباشند. بازنگری خود یعنی توانایی مشاهده و گزارش رفتار شخص بعد از اجرای رفتارهای خاص بر اساس معیاری خاص برای خود پاداشی قائل میشود (مستعلمی، ۱۳۷۷).
۲-۵-۳ تعریف مهارتهای اجتماعی
در یک برداشت کلی مهارتهای اجتماعی، مهارتهای هستند که در حین تعامل بین فردی با افراد دیگر به کار میروند. فیلیپس[۳۸] (۱۹۷۸) پس از بررسی تعدادی از رویکردهای مربوط به تحلیل مهارتهای اجتماعی نتیجه میگیرد، کسی دارای مهارتهای اجتماعی است که با دیگران به گونهای ارتباط برقرار کند که بتواند به حقوق، خواستهها، رضایت خاطر و یاانجام وظایف دیگر خود در حد معقولی دست یابد، بیآنکه حقوق، خواستهها، رضایت خاطر و یا وظایف دیگران را نادیده بگیرد و با امیدواری بتواند در این موارد مبادلهای باز و آزاد با دیگران داشته باشد این تعریف به عناصر عمده برخوردهای اجتماعی بر حسب عمل متقابل شرکتکنندگان اهمیت میدهد و تمرکز آن به جای آنکه بر خود مهارتهای اجتماعی باشد، بر پیامد مهارتها است. هر چند فیلیپس خاطر نشان میکند« دانستن چگونه رفتار کردن در وضعیتهای گوناگون» بخشی از مهارت اجتماعی است.
سگرین و دیلارد (۱۹۹۳، به نقل از هارجی، ۱۳۸۰) تعریف مشابهی ارائه میدهند: «مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی دست یابی صحیح و مناسب به اهداف». کامبز و اسلابی (۱۹۹۷) مهارتهای اجتماعی را توانایی تعامل با دیگران در یک زمینه اجتماعی و به صورت خاصی که مورد پذیرش و ارزش اجتماعی باشد و در همان زمان موجب فایده شخص، فایده/ دو طرفه و فایده طرف مقابل شود، تعریف کردهاست. در برخی تعاریف به تقویت کننده ها یا واکنشهای مثبت و منفی دیگران به عنوان یکی از عوامل رفتارهای ماهرانه توجه شده است چنان که (لیبت ولوینسون، ۱۹۷۳، به نقل از هنر کار) مهارتهای اجتماعی را تواناییهای پیچیده جهت به حداکثر رساندن میزان تقویتهای مثبت و به حداقل رساندن میزان تنبیه از دیگران تعریف کردهاند. رشا و آشر (۱۹۹۱) به نقل از فتحی، ۱۳۷۸) مهارتهای اجتماعی را شامل رفتارهایی دانستهاند که در تعامل موفق و مناسب با دیگران به کار میرود و این مهارتها با داشتن پایه در شناخت اجتماعی از قبیل ادراک اجتماعی و استدلال اجتماعی ظهور مییابند.