لانیادو و تاسو[۹۱](۲۰۱۱) در پژوهشی با عنوان « همتالیفی۲: الگوهای همکاری در ویکیپدیا» بیان میکنند که مطالعه الگوهای همکاری در ویکیها میتواند به گسترش دانش در روند تولید محتوا توسط جامعه برخط کمک کند. بنابرین با در نظر گرفتن تاریخچه ویرایشهای ویکی به صورت شبکه همکاری، یک الگوریتمی را پیشنهاد دادند که نویسندگان یک صفحه را کاربرانی نشان میدهد که بیشترین محتوای مرتبط را تولید میکنند و برحسب کمیت و پذیرش توسط جامعه سنجیده میشوند. پژوهشگران با توجه به مقیاسپذیر بودن این روش جامعه ویکیپدیای انگلیسی را به صورت یک شبکه همتالیفی بررسی کردند. نتیجه حاکی از حضور گروه هستهای از همکاران خیلی فعال است که به نظر میرسد در کل ویکی پراکنده هستند.
کروستون، جولین و اورتگا[۹۲] (۲۰۱۳) در مقالهای با عنوان «آیا ویکیپدیا ناکارآمد است؟ تلاش مدلسازی و مشارکت در ویکیپدیا» به تحلیل داده های به دست آمده از ۳۹ ویکیپدیای بزرگ و قدیمی به زبانهای مختلف به جز ویکیپدیای انگلیسی، در عرض یک ماه پرداختهاند. این داده ها با توجه به دروندادها و بروندادهای تعریف شده برای دو فرایند جذب ویرایشگران و تولید مقالات در ویکیپدیا (درونداد در فرایند جذب: تعداد همکاران بالقوه، برونداد در فرایند جذب: تعداد ویرایشگران انسانی بدون ربات و بدون آی پیها که در سه سطح تعریف شده توسط بنیاد ویکیمدیا یعنی کاربران خیلی فعال، کاربران فعال و دیگر کاربران، با پروژه همکاری میکنند، درونداد در فرایند تولید: تعداد ویرایشهای انجام شده، برونداد در فرایند تولید: تعداد مقالات جدید متفاوت در طول و کیفیت(مقالات برگزیده جدید)) به دست آمد. سپس با بهره گرفتن از مدل DEA [۹۳]( یک روش بهینهسازی ناپارامتریک برای مقایسه بهرهوری)، بررسی بازده نسبت به مقیاس برای تعیین بهرهوری در فرایند جذب نشان داد که پروژه های بزرگتر کارآمد، در فاز بازده نسبت به مقیاس رو به کاهش است که این حاکی از افزایش سختی جذب همکاران جدید است و برعکس پروژه های کوچکتر کارآمد، در فاز بازده نسبت به مقیاس هنوز رو به افزایش است. یافته های مربوط به بررسی بازده نسبت به مقیاس برای تعیین بهرهوری در فرایند تولید نیز نشان داد که برخلاف انتظار در کنار پروژه اصلی ژاپن با ناکارآمدی در فرایند تولید ، دیگر پروژه های بزرگتر هنوز هم از نظر سطح فعالیت کارآمد میباشند. از طرفی دیگر پروژه هایی که ظاهراً از نظر جذب ویرایشگران مشکل پیدا میکنند، ممکن است هنوز در تبدیل تلاش نیروی کار در دسترس، به سمت تولید ویرایشها و مقالات، کارآمد باشند مانند ویکیپدیای مالزی و فارسی.
۲-۶-۲٫ پیشینه در داخل کشور
الف. همکاری علمی جامعه دانشگاهی
محمد حسن زاده و همکاران(۱۳۸۷) در پژوهش خود با بهره گرفتن از روشهای علمسنجی و فنون تحلیل شبکه به بررسی ۶۲۵ مدرک دانشگاه علوم پزشکی ایران که در پایگاه وب آو ساینس[۹۴] تا پایان سال ۲۰۰۷ میلادی ثبت شده بود، پرداختند. یافته های آن ها نشان داد که در ۵ حوزه موضوعی مورد بررسی(ایمنی شناسی، سیستمهای گردش خون، علوم اعصاب، جراحی و داروشناسی) فقط۳ نویسنده نگارش مقاله را به صورت فردی انجام داده بودند و این حاکی از گرایش زیاد نویسندگان دانشگاه علوم پزشکی ایران به همکاری علمی و تألیف مشترک بود.
قهنویه و دانش(۱۳۸۸) در پژوهشی از نوع توصیفی و با بهره گرفتن از روشهای علمسنجی به بررسی میزان همکاری گروهی در تولید مقالات علمی ارائه شده در همایشهای سراسری تازه های پزشکی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ پرداختهاند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که مشارکت گروهی در تولید اطلاعات توسط نویسندگان آن میتواند نقش عمده و بسزایی داشته باشد و همچنین با مشارکت گروهی میتوان به کیفیت مطلوبتری دست یافت.
حریری و نیکزاد(۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان «شبکه های همتألیفی در مقالات ایرانی رشتههای کتابداری و اطلاع رسانی، روانشناسی، مدیریت و اقتصاد در پایگاه ISI بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹» به بررسی تطبیقی شبکه های همتألیفی ذکر شده پرداختهاند. پژوهش از نوع کتابسنجی بوده و در اجرای آن از روش تحلیل شبکه به منظور مصورسازی شبکه های همتألیفی و از نرم افزارهای اکسل و پاژک برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. در این پژوهش با محاسبه شاخصهای همکاری و درجه همکاری و ضریب همکاری برای هر رشته، میزان همکاری نویسندگان و میزان پیوستگی و گسستگی در شبکه همتألیفی مورد مطالعه قرار گرفته شده است. نتایج نشان داد که بیشترین مشارکت، در تولید مدارک دو و سه نویسندهای بوده و نویسندگان رشته روانشناسی به چندنویسندگی گرایش بیشتری داشتند و بالاترین میزان ضریب همکاری کلی نویسندگان متعلق به این رشته بود. رشته کتابداری در کل نسبت به سه رشته دیگر از لحاظ همکاری در جایگاه پایینتری قرار دارد. همچنین رشته مدیریت بالاترین میزان پیوستگی و رشته روانشناسی بالاترین میزان گسستگی را در شبکه همتألیفی دارا بودند.
حسنزاده، خدادوست و زندیان (۱۳۹۱) در پژوهشی تحت عنوان«بررسی شاخصهای همتالیفی، مرکزیت بینیت، و چالههای ساختاری پژوهشگران نانو فناوری ایران نمایه شده در نمایه استنادی علوم (۱۹۹۱-۲۰۱۱)» به تحلیل فعالیت دانشمندان حوزه نانوفناوری ایران در قالب شاخصهای پر استنادی، پرتاثیری و پرکاری پرداختهاند. نتایج حاکی از گرایش بیشتر نویسندگان این حوزه به همتالیفی است.
ب. همکاری علمی جامعه ویکیپدیا
قفقازی الاصل، جمالی مهموئی و اسدی (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان «عاملهای انگیزاننده و بازدارنده مشارکت در ویکی پدیای فارسی» با بهره گرفتن از روش گراندد تئوری و از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته به شناسایی انگیزه ها، محرکها و عاملهای بازدارنده مشارکت ویکی نویسان ویکیپدیای فارسی پرداختهاند. یافته ها نشان داده است که دو عامل «تولید محتوا» و «ارتقای ویکیپدیا» بالاترین انگیزه همکاری در ویکیپدیای فارسی هستند و در کنار آن «سرگرمی» پایینترین انگیزه برای ادامه همکاری به شمار میآید. افزون بر آن، برخورد کاربران و بازخوردی که ویکینویسان در قبال همکاری خود در ویکی دریافت میدارند میتواند قویترین انگیزه محرک برای ماندگاری و یا ترک ویکیپدیای فارسی باشد.