شهروندی یک مفهوم سیال[۲۱] است. یک شهروند به مهارت، دانش و ارزشهایی نیاز دارد که به عنوان یک شهروند فعال در جامعه شناخته شده و بتواند در یک جامعه دموکراتیک زندگی کند. یک شهروند باید بتواند با چالش ها و مشکلاتی که در آینده با آن ها مواجه می شود، رو به رو شود. او باید شرکت کننده ای فعال در جامعه ای محلی، ملی و بینالمللی و جهانی باشد (یاگوس، ۲۰۰۵، به نقل از احمدی، ۱۳۸۹: ۲۲).
شهروندی به این مفهوم اشاره دارد که ما چه کسانی هستیم و بچه های ما در حال رشد و تبدیل شده به چه افرادی هستند. این مفهوم به معنای چگونه با هم زیستن است. شهروندی یک مفهوم هنجاری است که از نقطه نظر اخلاقی مهم است. و به این معنا است که فکر و عقیده وفاداری را چه کسی یا چه چیزی به ما میدهد و ما چگونه با دیگر شهروندان ارتباط پیدا میکنیم و دیدگاه ما از جامعه مطلوب و ایده آل چیست (سیرز و هبرت، ۲۰۰۵ به نقل از احمدی، ۱۳۸۹: ۲۲).
مطالعات نشان میدهد که مفهوم شهروندی حداقل شامل ۴ عنصر اصلی هویت ملی، تعلقات اجتماعی، فرهنگی و فراملیتی، نظام اثربخش حقوقی و مشارکت مدنی و سیاسی میباشد. این مفاهیم دارای ارتباط درونی و تعامل با یکدیگرند و در حقیقت چهره انعکاس یک واقعیت میباشند(سیرز و هبرت، ۲۰۰۵ به نقل از احمدی، ۱۳۸۹: ۲۴).
شهروندی موقعیت و منزلتی است که دربردارنده مجموعه حقوق و وظایف قانونی است و رفتارهایی در موقعیت قانونی و شرایط غیر رسمی را شامل می شود. از سوی دیگر شهروندی بازتاب برخورداری از حقوق و عمل به وظایف است که بارزترین نماد آن مشارکت در جامعه است. همچنین دربردارنده نوعی احساس تعلق و هویت است که با وفاداری و مسئولیت پذیری نتیجه میدهد. این تعریف ناظر بر عناصر اخلاقی، شناختی و رفتاری در حوزه های مدنی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که تعامل میان آن ها وضعیت شهروندی را شکل میدهد (شیانی، ۱۳۸۸: ۶-۷).
فرهنگ لغت بینالمللی جدید وِبستر، شهروندی را عضویت در یک اجتماع میداند. کیفیت سازگاری وتعدیل و به عهده گرفتن مسئولیت یا سهم داشتن یک فرد در اجتماعش و همکاری با آن، به طوری که یک فرد از حقوق مدنی و امتیازات یک انسان آزاد برخوردار می شود؛ به حکومت وفادار است و مستحق محافظت متقابل از سوی دولت و نیز برخوردار از حقوق شهروندی میباشد. با قدری تقلیل می توان گفت که شهروندی به رابطه بین حکومت کننده و حکومت شونده بر میگردد که در آن مسئولیت پذیری دو طرفه وجود دارد. پس شهروندی یک شان است. شانی که به واسطه عضویت در یک دولت- ملت و یا یک قلمرو سرزمینی مشخص به فرد داده می شود و فردی که این شان به او اعطا شده و یا این شأن را به طریقی به دست آورده است، از حقوق و مزایا و به تبع آن تعهداتی متناسب با آن حقوق و مزایا برخوردار میگردد(احمدی، ۱۳۸۳: ۳۹).
تعدادی دیگر از تعاریف شهروندی بر شهروند خوب بودن متمرکزند،که شامل شناخت حقوق شهروندی و البته تمایل به داوطلب شدن در فعالیت ها میباشد(ژانوسکی، ۱۹۹۸ به نقل از احمدی ، ۱۳۸۳: ۳۹).
این تمایل به داوطلبی به معنای تمایل به انجام تعهدات شهروندی است.یک شهروند خوب، شهروند با فضیلت است. شهروند بافضیلت، شهروندی است که منفعت و خیر عمومی را بر منفعت و خیر خصوصی خود ترجیح میدهد. فضیلت شهروندی بیشتر در بحث جمهوری خواهان مطرح میگردد. آنان فضیلت را هم برای شهروندان و هم برای حاکمان ضروری می دانند(احمدی، ۱۳۸۳: ۳۹).
جیسن وود[۲۲] بر این نظر است که یک تعریف کارا[۲۳] از شهروندی میتواند به صورت زیر ارائه شود:
«شهروندی نه تنها یک شان قانونی بلکه به یک ایده آل دموکراتیک هنجاری بر میگردد. هدف از شهروندی تدارک یک شأن و هویت مشترک است که به یکپارچگی اعضای جامعه کمک میکند» (وود، به نقل از احمدی، ۱۳۸۳: ۴۰).
سامرز و ترنر شهروندی را یک فرایند می دانند. سامرز شهروندی را به عنوان یک شأن بلکه به عنوان یک فرایند نهادی شده تعریف میکند که عبارت است از یک مجموعه از اعمال و کردارهای به صورت نهادی جایگیر شده که محتمل الوقوع و مشروط میباشند و به وسیله شبکه های روابط واصطلاحات سیاسی ای به وجودمی آیندکه بر عضویت و حقوق و وظایف عام و همه شمول در یک اجتماع ملی تأکید میکند(ژانوسکی، ۱۹۹۸ به نقل از احمدی ، ۱۳۸۳: ۴۰).
هیل در کتاب «شهروندان و شهرها» میگوید: «شهروندی دقیقا یک شأن ذاتی در افراد متعلق به یک دولت- ملت نیست، بلکه ترکیبی از تعهدات و اعمال میباشد. شهروندی حقوق مردم را به عنوان افراد و زندگی شان را به عنوان هستی های اجتماعی، شامل تصریح متداوم بُعد اجتماعی آنان، به رسمیت می شناسد. به این معنی که شهروندی هم یک شأن است که از عضویت در یک جمع (در دوران مدرن، دولت) نتیجه می شود و هم سیستمی از حقوق و تعهدات است که عدالت، برابری و اجتماع را ترکیب میکند.» (هیل، ۱۹۹۴: ۹).
جان رائولز[۲۴] شهروندی را عملکرد یک جامعه عادل[۲۵] تلقی میکند. وی معتقد است که شهروندی جهانی است که در بستر خود منجر به رشد شهروندانی می شود که نه تنها از حقوق آزادی برخوردارند، بلکه وظایفی را هم به منظور تضمین عدالت در جامعه بر عهده می گیرند. در چنین فرآیندی، افراد علاوه بر اینکه خود را شکل میدهند، تلاش میکنند تا به انجام وظایف و مسئولیت های خود، عناصر متشکله جامعه را حفظ کنند.رائولز معتقد است شهروندی وظایف و مسئولیت ها را در بین افراد جامعه توزیع میکند و در نهایت امکان مشارکت افراد در فعل و انفعالات اجتماعی را فراهم میکند (احمدی، ۱۳۸۹: ۲۵).
مؤلفه های شهروندی[۲۶]
بحث مؤلفه های شهروندی و تبیین آن ضمن این که چارچوب و عناصر مفهوم مورد بحث را مشخص میکند و دیدگاه ها و زمینههای لازم را برای انجام پژوهش های علمی فراهم می کند. صاحب نظران با توجه به نوع نگاه خود، مؤلفه های مختلفی را در نظر می گیرند. این مؤلفه ها از نظر صاحب نظران مختلف به گونه های متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است.
«مینکلر[۲۷]» (۱۹۹۸) احساس تعهد، احساس برابری، کنجکاوی و ترقی طلبی، اطاعت از قانون، توجه به نظر عمومی، مشارکت و غیره را از جمله مؤلفه های اساسی شهروندی میداند.
«می هو یی لیو[۲۸]» (۲۰۰۱) آراستگی شخصی، دانش محوری محلی، ملی و جهانی، سخت کوشی، وطن دوستی، تبعیت از قانون، نوع دوستی و مشارکت را به عنوان مؤلفه های شهروندی میداند. «دی[۲۹]» (۲۰۰۴) مشارکت، تعاون، همکاری و دانایی محوری و «سامرز[۳۰]» (۲۰۰۲) تفکر انتقادی، توجه به نفع عمومی، مشارکت در زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، درک نیازها و نگرش های دیگران، رفتار متعهدانه و غیره را مد نظر قرار میدهند(احمدی، ۱۳۸۹: ۳۲-۳۳).