بسیاری از مطالعات به دلیل دشواربودن اندازهگیری کیفیت واقعی حسابرسی، برداشت از کیفیت حسابرسی را آزمون کردهاند.دی آنجلو[۱۵](۱۹۸۱)استدلال میکند که مؤسسات حسابرسی بزرگتر، انگیزه کمتری برای رفتار فرصتطلبانه دارند و از اینرو، برداشت استفاده کنندگان از کیفیت حسابرسی اینگونه مؤسسات حسابرسی در وضعیت بهتری است.هوگان[۱۶](۱۹۹۷)برداشت از کیفیت حسابرسی بالا را مرتبط با قیمتگذاری عادلانه در عرضه اولیه سهام به عموم مردم میداند.بالسام[۱۷] و دیگران(۲۰۰۰) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند که تخصصگرایی حسابرسان منجر به برداشت از حسابرسی باکیفیت میشود.
اگرچه، اندازهگیری کیفیت واقعی حسابرسی مشکل است، اما اندازهگیری برداشت عموم از کیفیت حسابرسی میسر بوده و میتوان واکنش بازار در مقابل اطلاعات حسابرسی شده را مشاهده کرد.اصولا در بازار کارآ برداشت از کیفیت حسابرسی باید معرف کیفیت واقعی حسابرسی باشد.
تحقیق انجام شده توسط لی[۱۸](۱۹۹۴)توانسته است تا حدودی ابعاد این قضیه را روشن کند.وی در تحقیق خود به بررسی این موضوع پرداخت که آیا برداشت از کیفیت حسابرسی توسط استفاده کنندگان، معرف کیفیت واقعی حسابرسی است یا خیر.نتایج تحقیق وی نشان داد که برداشت استفاده کنندگان از کیفیت حسابرسی معرف کیفیت واقعی حسابرسی است.هر تحقیقی در زمینه ارتباط بین برداشت عموم از کیفیت حسابرسی و متغیرهای دیگر میتواند پاسخگوی بسیاری از ابهامات در زمینه کیفیت واقعی حسابرسی باشد.اگر بازار در شرایط خاصینتواند کیفیت واقعی حسابرسی را به درستی ارزیابی کند، برداشت از کیفیت حسابرسی دیگر معرف کیفیت واقعی حسابرسی نخواهدبود.بنابرین، موضوع تحقیق جدیدی رودرروی محققان با عنوان اینکه:چرا برداشت بازار از کیفیت حسابرسی معرف کیفیت واقعی حسابرسی نیست، قرار میگیرد.
کیفیت حسابرسی، کیفیت واقعی حسابرسی و متغیر اندازه
دی آنجلو(۱۹۸۱)کیفیت حسابرسی را به عنوان ارزیابی بازاراز کشف و گزارش تحریفات بااهمیت موجود در صورتهای مالی توسط حسابرس تعریف کرده است.این تعریف به دلیل تأکید بر ارزیابی بازار از کیفیت حسابرسی، مبتنی بر برداشت از کیفیت حسابرسی است.
مطابق تعریف وی کیفیت حسابرسی با کشف تحریفات با اهمیت و گزارش آن ارتباط مستقیم دارد.
از آنجا که کیفیت واقعی حسابرسی قبل از انجام حسابرسی و یا در حین حسابرسی قابلیت مشاهده ندارد، نیاز به متغیرهایی است تا بر اساس آن بتوان کیفیت واقعی حسابرسی را ارزیابی کرد.دی آنجلو(۱۹۸۱) با بهره گرفتن از روش تحلیلی ثابت کرد که اندازه مؤسسات حسابرسی با کیفیت حسابرسی رابطه مثبت دارد، زیرا از دیدگاه اقتصادی، زیان ناشی از قصور در کشف و گزارش تحریفات بااهمیت در مؤسسات بزرگ قابلملاحظه است.به پیروی از مطالعهدی آنجلو، بسیاری از محققان در مطالعات تجربی به بررسی ارتباط بین اندازه مؤسسات حسابرسی و کیفیت حسابرسی پرداختهاند.
محققان متغیرهای دیگری همچون میزان حق الزحمه حسابرسان را به عنوان کیفیت حسابرسی مورد بررسی قرار دادهاند.در این میان، در بیشتر تحقیقات متغیر اندازه مورد استفاده قرار گرفتهاست.در این تحقیقات، اغلب از روش مقایسهای دووجهی(مؤسسات حسابرسی بزرگ در مقابل دیگر مؤسسات حسابرسی)به عنوان نماینده کیفیت حسابرسی با فرض زیر استفاده شدهاست:
مؤسسات حسابرسی بزرگ کیفیت حسابرسی بالاتر و مؤسسات حسابرسی کوچکتر کیفیت حسابرسی پایینتری دارند.اما تاکنون پاسخ روشنی به این سوال که آیا ویژگی مذکور میتواند معرف کیفیت واقعی حسابرسی باشد، یا خیر؟داده نشدهاست.تحقیقات انجامشده دو وجهی(مؤسسات حسابرسی بزرگ در مقابل مؤسسات حسابرسی کوچکتر)در این زمینه بر دو فرض اصلی استوار بودهاند:
-
- یک مؤسسه حسابرسی برای تمام صاحبکاران در تمام دوره های مالی کیفیت حسابرسییکسانی ارائه میکند.
- کیفیت حسابرسی تمام مؤسسات حسابرسی بزرگ یا کوچک یکسان است.این دو فرض اصلی، خود با چالش فراوانی مواجه است.امکان ارائه کیفیت حسابرسی یکسان برای تمام صنایع و در زمانهای مختلف منطقی به نظر نمیرسد.برای نمونه، حسابرس ممکن است در حسابرسی برخی از صنایع مهارت ویژهای داشته باشد و از اینرو، کیفیت حسابرسی بهتری نسبت به صنایع دیگر ارائه کند.همچنین منطقی به نظر نمیرسد که تمام مؤسسات حسابرسی کیفیت حسابرسی یکسانی ارائه کنند.به هر روی، نتایج مطالعات در زمینه ارتباط بین کیفیت حسابرسی و اندازه مؤسسه حسابرسی این فرضیه را تأیید کردهاند که کیفیت حسابرسی و اندازه مؤسسه حسابرسی با یکدیگر ارتباط مثبت دارند.
انگیزه عرضه حسابرسی با کیفیت بالا
عوامل مؤثر بر کیفیت حسابرسی از دیدگاه حسابرسان، به طور کلی عواملی هستند که بر توانایی حسابرسان در کشف تحریفات بااهمیت در صورتهای مالی و یا انگیزه اقتصادی از گزارش تحریفات بااهمیت کشفشده اثر دارند.تعدادی از این تحقیقات، کیفیت تصمیم حسابرس و تأثیر آن را بر اثربخشی و کارایی حسابرسی آزمون کرده اند.بسیاری از این مطالعات، کیفیت حسابرسی را به طور مستقیم آزمون نکردهاند، اما عواملی را بررسی کردهاند.
که منجر به بهبود در کیفیت تصمیم حسابرس و در نتیجه کیفیت حسابرسی میشود.این عوامل عمدتاً شامل:
-
- میزان تجربیات حسابرسان،
-
- دعاوی حقوقی بر علیه حسابرسان،
-
- سرپرستی کار حسابرسی،
-
- اندازه مؤسسات حسابرسی،
-
- کسب شهرت و
-
- تخصصی گرایی، است.در ادامه به برخی تحقیقات در این زمینه پرداخته میشود.
-
- میزان تجربیات حسابرسان:لیبی و فردریک[۱۹](۱۹۹۰) دریافتهاند که هرچه میزان تجربه حسابرسان بیشتر باشد، درک آنان از انواع تحریفات موجود در صورتهای مالی افزایش مییابد.از اینرو، نتیجهگیری کردهاند که کیفیت تصمیم حسابرس با افزایش میزان تجربه از حسابرسی بهبود مییابد.
-
- سرپرستی کار حسابرسی:کینگ و شوارتز[۲۰](۱۹۹۹)میزان سرپرستی کار حسابرسی را به عنوان شاخص کیفیت در مواقعی که حسابرسان تحت رژیمهای حقوقی متفاوت فعالیت میکنند، مورد بررسی قرار دادهاند.نتایج تحقیق آنان نشان داد که سرپرستی تابعی از پیشبینی میزان اقدامات تنبیه قانونی بر علیه حسابرسان است.