۱-۱-۲- اقسام مال
مال تقسیمبندی گوناگونی دارد، اما قانون مدنی در باب اول، اموال را فقط از دو جهت تقسیم کردهاست:
-
- اموال منقول و غیر منقول؛
- اموالی که ملک افراد یا اشخاص حقوقی است و اموالی که مالک خاص ندارد.
ولی از سایر مواد قانون مدنی میتوان تقسیمهای دیگری نیز برای اموال استنباط کرد. در پارهای از مواد، عین و منفعت در برابر هم قرار گرفته است و بر هر یک از آن ها آثار فراوانی بار شده است. در ماده۹۵۰ قانون مدنینیز به اعتبار دیگری اموال به مثلی و قیمی تقسیم شده است و سرانجام در مادتین ۴۶ و ۶۳۷ قانون مدنیسخن از اموالی است که استفاده از ان با بقاء عین امکان دارد (کاتوزیان، ۱۳۸۸: ص ۱۲).
۱-۱-۲-۱- اموال منقول و غیرمنقول
مال برحسب قابلیت جابه جایی به دو نوع منقول و غیرمنقول تقسیم میشود که در ادامه هر کدام مورد بررسی قرار میگیرد.
اموال منقول در اصطلاح حقوقی به اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد، بدون این که به خود یا محل آن خرابی وارد آید، گفته میشود. کلیه دیون از قبیل قرض و ثمن مبیع و مال الاجاره عین مستأجره از حیث صلاحیت محاکم در حکم منقول است، حتی اگر مبیع یا عین مستأجره از اموال غیرمنقول باشد (جعفری لنگرودی، ۱۳۸۶: ص ۵۹۸).
اموال غیرمنقول هم در اصطلاح حقوقی به مالی که از جایی به جایی قابل انتقال نباشد، مانند زمین و معدن گفته میشود. اعم از این که استقرار آن ذاتی باشد یا بواسطه عمل انسان، به نحوی که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص خود مال یا محل آن شود.[۱] یا مالی که منقول و قابل انتقال است، ولی به حکم قانون غیر قابل انتقال است؛ مانند مال منقولی که بر مال غیرمنقولی نصب شده است، از قبیل بخاری دیواری و تابلوهای ثابت. همچنین مال منقولی که اختصاص به استفاده از مال غیرمنقولی داده شده باشد؛ مانند حیوانات و اشیایی که مالک آن را برای عمل زراعت اختصاص داده باشد، از قبیل گاو و گاومیش و اسباب و ادوات زراعت گفته میشود.
پس ضابطه اصلی در تشخیص مال غیرمنقول و منقول، قابلیت و امکان حمل و نقل است. به این ترتیب که هرگاه مالی قابل حرکت دادن باشد، بیآنکه برای عین یا محل آن خرابی به بار آید، مال را منقول مینامند. برعکس، اگر مالی قابل نقل مکان نباشد، یا اگر در عمل نیز نقل آن ممکن شود، این تغییر موجب ویرانی و خرابی عین یا محل آن گردد، آن را غیرمنقول میگویند. با وجود این، گاهی در اصطلاح قانون مدنی، غیر منقول به اموال قابل حمل و حتی حقوق مالی و منافع نیز گفته میشود. البته این تجاوز از قاعده استثنایی و محدود به مواردی است که قانونگذار بنابه مصالحی، اموال قابل حمل را به صراحت در حکم اموال غیرمنقول قرار داده باشد (کاتوزیان، ۱۳۸۸: ص ۴۸).
غیرمنقول حکمی هم به مال غیرمنقولی که قانون آن را محکوم به احکام و مقررات مال غیرمنقول شناخته باشد، گفته میشود (جعفری لنگرودی، ۱۳۸۶: ص ۴۹۳).
تشخیص نوع مال منقول و غیرمنقول در حقوق دارای اهمیت فراوان است و آثار زیادی دارد که به مهمترین آن ها اشاره میشود:
-
- خارجیان نمیتوانند در ایران آزادانه اموال غیرمنقول را مالک شوند و به موجب معاهدهها اجازه دارند، فقط برای سکونت یا شغل و صنعت خود اموال غیرمنقول تحصیل و تملک کنند. در حالی که برای اموال منقول چنین محدودیتی وجود ندارد.
-
- نقل و انتقال اموال غیرمنقول باید با سند رسمیصورت بگیرد، اما در مورد اموال منقول تنظیم سند رسمی ضرورت ندارد. همچنین قیم نمیتواند اموال غیرمنقول مولیعلیه خود را بدون اجازه دادستان بفروشد یا رهن بگذارد.[۲]
-
- استفاده از حق شفعه اختصاص به اموال غیرمنقول دارد.[۳]
-
- برای رسیدگی به دعاوی راجع به غیرمنقول، دادگاهی صالح است که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است.[۴] در سایر دعاوی اصولاً دعوا باید در دادگاه محل اقامت خوانده اقامه شود.[۵]
-
- حق ارتفاق مخصوص اموال غیرمنقول است.
-
- مطابق بند یک ماده ۲ قانون تجارت، فقط خرید و فروش اموال منقول از اعمال تجاری است و کسی که به معاملات اموال غیرمنقول مشغول است، هر چقدر هم که معاملات او پر درآمد باشد، تاجر محسوب نمیشود.[۶]
- زن از اموال منقول به طور کلی ارث میبرد، ولی در مورد اموال غیرمنقول سهم او بسیار محدود است. زیرا نه تنها از زمین و عرصه محروم است، عین ابنیه و اشجار را نیز نمیتواند به عنوان وراثت تملک کند و باید قیمت ثمن یا ربع اعیان و اشجار را از سایر وارثان مطالبه کند. منتها تا زمانی که این قیمت پرداخته نشده است، زن حق عینی تبعی بر آن اموال دارد و بر سایر طلبکاران مقدم است (کاتوزیان، ۱۳۸۸: ص ۴۹).
با مراجعه به مواد قانون مدنی که فصل اموال غیرمنقول را تشکیل میدهد (مواد ۱۲ تا ۱۸ قانون مدنی) میتوان اموال غیرمنقول را به طریق زیر تقسیم نمود:
الف) اموال غیرمنقول ذاتی:
این قسم از اموال غیرمنقول منحصر به اراضی است. البته باید دانست که کلمه اراضی یا زمین فقط به سطح الارض اطلاق نمیشود، بلکه اعماق زمین را هم شامل میشود. بنابرین نه فقط سطح زمین، بلکه کلیه آنچه در اعماق زمین هم موجود باشد، از قبیل خاک، سنگ، معادن جزء اموالی محسوب میشود که ذاتاً غیرمنقول میباشند (عدل، ۱۳۸۵: ص ۳۴). البته چون هیچ چیزی به حسب ذات خود ثابت نیست، زمین، سنگها، معادن هم قابل جدا شدن و حرکت دادن است. ولی حقوق به ثبات ذاتی به این اطلاق نمیگردد و داوری در آن عرفی است، نه علمی (کاتوزیان، ۱۳۸۸: ص ۵۱).
ب) اموالی که به واسطه عمل انسان غیرمنقول شدهاند:
ملاک تشخیص این اموال این است که قبلاً منقول بوده و مستقیماً یا به طور غیرمستقیم به زمین الصاق شده باشند، به طوری که نتوان حمل و نقل نمود، مگر اینکه در خود مال یا محل آن خرابی حاصل آید (عدل، ۱۳۸۵: ص ۳۴). این اموال در مواد ۱۳ تا ۱۶ قانون مدنی منعکس شدهاند. بنابرین آنچه ملصق به زمین یا بنا شده است، غیرمنقول تبعی است و تابع وضع موجود است و هر گاه از زمین یا بنا جدا شود، منقول است (کاتوزیان، ۱۳۹۰: ص ۳۸).
آسیاب منصوب در بنا اگر به طوری تعبیه شده باشد که منصوب به زمین نباشد و بتوان آن را حمل و نقل نمود، به طوری که نه به خود آسیاب و نه به محل آن خرابی وارد آید، منقول خواهد بود. اما اگر منصوب در بنا باشد، غیرمنقول است.
لولهها برای این که لولهها غیرمنقول باشند، باید برای جریان آب یا مقاصد دیگری مثل لولههای گاز و یا لولههایی که از وسط آن سیم تلفن رد میشود، در زمین یا بنا کشیده شده باشند.
آینه و پرده نقاشی و مجسمه و امثال آن که برای زینت یا مقاصد دیگری در عمارت و بنا به کار میروند، شرط غیرمنقول بودن آن ها این است که طوری در بنا به کار رفته باشند که نقل آن ها موجب نقص یا خرابی خود یا محل آن ها شود.