ماده ۲۹ قانون مدنی بیان میدارد: اشخاص نسبت به اموال ممکن است علاقه های ذیل را داشته باشند:۱). مالکیت(اعم از عین یا منفعت) ۲).حق انتفاع ۳).حق ارتفاق به ملک غیر. با این تعریف به نظر میرسد حق انتفاع با حق ارتفاق تفاوت دارد و الا دلیلی نداشت که قانونگذار این دو حق را از یکدیگر منفک نموده وبه طور جداگانه در اقسام حقوق عینی نسبت به اموال از آن ها نام برد.
درماده ۴۰قانون مدنی در تعریف حق انتفاع آمده است که «حق انتفاع عبارت از حقی است که به موجب آن شخص میتواند ازمالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد استفاده کند.»و در ماده ۹۳قانون مدنی درتعریف حق ارتفاق آمده است که«ارتفاق حقی است برای شخص در ملک دیگری ».با توجه به تعاریف مذکور می توان تفاوت های زیر رادر میان حق اتفاع وارتفاق استنتاج نمود.
۱-حق انتفاع اعم است از حق ارتفاق و غیر آن زیراحق انتفاع ممکن است نسبت به اموال منقول واموال غیر منقول برقرار شود ،ولی حق ارتفاق تنها درمورد اموال غیر منقول ممکن است برقرار شود.
۲-حق انتفاع نسبت به اموالی که عین آن ملک دیگری است ویا مباحات قابل برقراری است،ولی حق ارتفاق نسبت به ملک غیر قابل برقراری است .
۳-حق ارتفاق حق عینی قائم به ملک است و اختصاص به ملک دارد وبه طور معمول نسبت به دو ملک مجاور برقرار می شود وجنبه شخصی ندارد وبه مناسبت مالکیت شخص برملکی برای او برقرار می شود و در اثر انتقال ملک به مالک جدید تعلق میگیرد در حالی که درمورد حق انتفاع وضع بدین گونه نیست وحق انفاع ممکن است نسبت به مال منقول یاغیر منقول برقرار شود .
۴- حق ارتفاق بیشتر شامل حق عبور ومجری در ملک دیگری است در حالی که حق انتفاع محدوده و قلمرو وسیع تری دارد.
۵- حق ارتفاق ممکن است ناشی ازوضع طبیعی دو ملک نسبت به هم باشدوبه طور قهری برای ملکی در ملک دیگر ایجاد شود،ولی برقراری حق انتفاع ناشی از اراده مالک میباشد و تنها به صورت ارادی ممکن است برقرار شود. اما حق انتفاع و ارتفاق با توجه به مقررات قانون مدنی دارای منشاء و ریشه واحدی هستند واز یک جنس برخوردارند در واقع حق ارتفاق نوعی حق انتفاع است که فقط برای شخص در ملک دیگری برقرار می شود وشقوق مختلفی دارد واز نظر تعریف حقوقی نیز درتعریف حق انتفاع می گنجد و تنها به خاطر ویژگی آن که اختصاص به ملک غیر منقول دارد از تعریف عمومی حق انتفاع خارج شده وتعریف و عنوان مستقلی برای آن توسط قانونگذار درنظر گرفته شده است. این موضوع از مفاد مواد۱۰۷و ۱۰۸قانون مدنی به خوبی قابل استنباط میباشد در ماده ۱۰۸قانون مدنی مقرر شده «درتمام مواردی که انتفاع کسی ازملک دیگری به موجب اذن محض باشد……»در واقع قانونگذار در ماده مرقوم ازکلمه انتفاع برای تعریف حق ارتفاق استفاده نموده و این بدین معنا است که از نظر قانونگذار حق ارتفاق نوعی حق انتفاع خاص است که از لحاظ مقررات عمومی تابع مقررات حق انتفاع میباشد و در خصوص موارد خاص که ویژه حق ارتفاق است قانونگذار مقررات خاصی برای این گونه موارد در نظر گرفته است.
گفتار دوم -اقسام حق انتفاع
حق انتفاع ازجمله تأسیسات حقوقی است که درحقوق مدنی ما به انحاءمختلف قابلیت استقرار داردواین ویژگی موجب کاربردی ترشدن استفاده ازاین تأسیس حقوقی در روابط حقوقی جامعه میگردد.قانون مدنی ایران حق انتفاع را تحت عناوین حق انتفاع به معنای خاص (عمری،رقبی،سکنی حبس مطلق، حبس موبد،) ،حق انتفاع به معنای عام(وقف) وحق انتفاع از مباحات مورد اشاره قرار داده است.
بند اول-حق انتفاع به معنای خاص
حق انتفاع به معنی خاص را چنان که از ماده «۴۷» ق.م معلوم می شود حبس نیز میگویند. مالک به موجب عقدی حق انتفاع ازملک خود را به دیگری واگذار نماید بدون آنکه عین راازملکیت خویش خارج نماید.[۳۶]
حق انتفاع بر دو قسم است: حق استعمال مانند سوار شدن اتومبیل و حق استثمار مانند استفاده از میوه باغ یا نتاج گوسفند.
۱-عمری
طبق ماده۴۱قانون مدنی«عمری حق انتفاعی است که به موجب عقدی از طرف مالک برای شخص به مدت عمر خودیا عمرمنتفع یا شخص ثالثی برقرار شده باشد.» پاره ای از علمای حقوق براین باورند؛اگر حق انتفاع برای مدت عمر مالک برقرار شده باشد با مرگ او برطرف می شود ولی اگر به مدت عمر منتفع یا ثالث باشد فوت مالک اثری درآن نداردووارثان او نمی توانند مزاحم صاحب حق شوند.[۳۷] چنانچه درعقد عمری مدت خاصی تعیین نشده باشد همان گونه که ماده۴۴ قانون مدنی اعلام میدارد،مدت این عقد به مدت عمر مالک تلقی می شود لیکن مالک قبل از فوت خویش نیز نسبت به عقد عمری حق رجوع دارد و میتواند آن را کأن لم یکن نماید.[۳۸]
۲-رقبی بر اساس ماده ۴۲قانون مدنی:«رقبی حق انتفاعی است که از طرف مالک برای مدت معینی برقرار می شود». مقصود ازمدت معین درماده فوق آن است که عمرکسی معیار بقای حق انتفاع نباشد چون درغیر این صورت عمری خواهد بودوهمچنین تعیین ابتداوانتهای مهلت انتفاع بر اساس تعیین تاریخ به روز،ماه وسال است.البته اگرابتدای مدت انتفاع تعیین نشده باشدشروع مدت انتفاع ازتاریخ عقداست. رقبی از رقوب یا ارتقاب به معنای انتظار است وحق انتفاع مذبور را برای این رقبی گویند،زیرا مالک و منتفع هردو انتظار انقضای مدت را می کشند.البته لازم به ذکر است که عقدعمری ورقبی ازعقودمسامحه ای میباشند،پس لزومی ندارد که مدت دررقبی دقیقاًآن گونه که درعقد اجاره لازم است ،تعیین شود.بنابرین اگرصاحب میش حق انتفاع ازشیرآن رادرایام بهار (مدتی که میش شیرمی دهد ومدت آن دقیقاًمعلوم نیست)به دیگری به شیوه رقبی بدهد عقد درست است.[۳۹] وجودمدت معین در این عقدقابل تأمل است.زیراباحق عمری متفاوت است ،در این عقد مدت موصوف به عمرمالک یا منتفع یا شخص ثالث نیست .پس مدت معین می تواندکوتاه یامتوسط یابلند باشدوقبل ازپایان آن می توان این مدت راتمدید کردچرا که وجود مدت معین باتمدیدآن مناسبت دارد. ازحضرت علی (ع)نقل شده که فرموده این دوکلمه یک معنی دارد واختلاف اسمی ازلحاظ کیفیت تملیک منفعت است که عمری به عمر یکی از طرفین تمام می شود ،و در رقبی باگذشت مدت معین از طرف مالک میباشد.[۴۰] سوالی که پیش میآید این است که اگر شخص منتفع پس ازپایان مدت همچنان به انتفاع ازمال ادامه دهد وضعیت حقوقی حق رقبی چگونه خواهد بود؟ در پاسخ می توان گفت که باپایان حق رقبی ،هرگاه مالک مدت راتمدید نماید به این معنا است که مدت عقد تمدید شده است اگرچه زمان اعلام اراده مالک ،پس ازپایان مدت نخستین باشد و هرگاه به شخص منتفع اذن دهد که باز هم به انتفاع ازمال ادامه دهد(بدون تصریح مدت)به این معنی است که عقدرقبی به پایان رسیده است وازاین پس که مالک اذن میدهد دیگر انتفاع ،عنوان حق انتفاع (عقد رقبی)را ندارد وحق انتفاع به موجب اذن است وتابع ماده ۱۰۸قانون مدنی است و مالک هر گاه بخواهد میتواند از اذنش رجوع نماید.[۴۱]