ابزارهای تحقیق: ابزار تحقیق در این پژوهش، فیش برداری از کتب و مقالات و سایر منابع علمی و نیز الکترونیکی بوده است.
شیوههای انجام تحقیق: با ملحوظ قرار دادن تعاریفی که از انواع شیوه های تحقیق در علم حقوق به عمل آمده است(حیاتی، ۱۳۸۷ : ۲۳-۲۷) به نظر میرسد با توجه به اینکه منبع این تحقیق، کتب، رساله، پایان نامه و مقالات میباشد، و همچنین در کنار این منابع، مراجعه به صفحات وب و منابع الکترونیک هم صورت گرفته است، شیوه انجام این تحقیق، به روش تحلیلی، توصیفی-کاربردی میباشد. در این تحقیق سعی شده تا مسائل با استناد به منابع معتبر فقهی و فلسفی حقوق تجزیه و تحلیل گردد.
ساختار تحقیق: این رساله در پنج فصل تهیه شده است. فصل اول، به کلیات مالکیت اختصاص یافته است که در آن به مهمترین مباحث مالکیت و ماهیت آن پرداخته شده تا احکام استوار بر آن نیز به طور مبنایی و نسبتاً دقیق مشخص شود. در فصل دوم، به بیان فلسفه حقوق و جایگاه مهم مالکیت در این گرایش از حقوق و مبانی و منابع سازنده این حق پرداخته شده تا اثبات شود که آیا مالکیت نهادی فطری و حقوق غیر قابل سلب انسان بوده یا آنکه اجتماع زاینده و اعتبار کننده آن برای شخص بوده و به همین دلیل می تواند به اراده مقام یا مقامات عالی حکومت به عنوان نماینده اراده جمعی به سهولت مورد تحدید قرار گیرد. در فصل سوم، مبانی احکام شریعت(اولیه، ثانویه و حکومتی) و اصول و آثار آن با رویکرد بر مالکیت مورد بررسی قرار گرفته است؛ چرا که در یک جامعه دینگرا، تا جایگاه یک نهاد و در مانحن فیه” جایگاه مالکیت”، در موازین اصولی دین، تبیین نشود سخن از احترام به این نهاد لاطائل بوده و کماکان ممکن است در برهه دیگری از زمان، دستخوش تزلزل قرار گیرد.
نتیجتاً از چکیده نتایج سه فصل گذشته برای تأمل در آنچه در تاریخ حقوق ایران شاهد آن بوده و در فصل چهارم به آن پرداخته شده یعنی یکی از تحولات(انقلاب) مالکیت و تحدید آن در ایران در عرصه اراضی کشاورزی پرداخته شده تا ضمن بررسی و تحلیل مباحث اراضی مشمول قانون موسوم به اراضی کشت موقت، شمایی از دامنه توسیع یافته تحدیدات علیه مالکیت در ایران را بیش از پیش روشن نماییم. در نهایت، در فصل پنجم، طبق روال معمول به نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات موضوع پایان نامه پرداخته شده است.
فصل اول:
نظام حقوقی مالکیت
این فصل به دو مبحث، بدواً در مفاهیم و پیشینه و دیگری در مبانی منطقی مالکیت از نگاه اسلام به شرح ذیل تقسیم بندی گردیده است.
مبحث اول: مفاهیم و پیشینه
مبحث اول این فصل از رساله نیز همان طور که از منطوق عنوان آن قابل استحصال است، به دو گفتار به شرح ذیل (مفهوم لغوی و مفهوم اصطلاحی از نگاه دانشمندان علوم مختلف) مورد بررسی قرار گرفته است.
گفتار اول: مفاهیم
حق، از ابتدا به عنوان اساسیترین عنصر وجود حیات انسانی بشر به شمار رفته است بگونهای که ” از میان عناصری که در تار و پود سرشت انسان ریشه دوانیده است؛ دو عنصر پرفروغ جلوهگری می کند: یکی احساس تعهد نسبت به حقگرایی و حقیقتجویی، دوم احساس شرافت و تشخص در احقاق حقوق فردی. یکی آن چه تحت تأثیر جاذبه کهربایی حق، قرار از کف انسان میرباید و تا همسو با حق و حقیقتش نگرداند وجدانش را آرام نمیگذارد. دوم آن غیرت و آزادگی که زور و تجاوز را بر نمیتابد[.این] دل رباییِ بیبدیل واژه حق از آن رو است که به تنهایی بار گران حمل این هر دو معنا را بر دوش دارد. هم حق در مقابل باطل [است] و حقانیت در مقابل ناروایی را تداعی می کند [و]هم حقوق [طبیعی] را که صیانت از آن ها شرط لازم برای پالایش فضای جامعه و برخورداری آحاد بشر از حیات شرافتمندانه انسانی است؛ [نظام مند می کند].”( جعفری لنگرودی، ۱۳۸۲: ۷۰)
الف: مفهوم لغوی
حق ریشه عربی دارد که در لغت عرب به صورت مصدر یا صفت مشبه در معانی مختلفی چون خلاف باطل، ضد باطل و به معنای صحیح و همچنین به معنای ثبوت، موجود، ثابت، صحت و صدق، آنچه که البته باید وقوع یابد، نصیب معین کسی، مرگ، قرآن، اسلام، واجب، عدل، داد، انصاف، نصیب، بهره، مزد، سزاواری، سزاوار گردانیدن، شایستگی، ملک، مال، یقین، راست و درست، بهره و قسمت در چیزی و نیز یکی از نام های باریتعالی آمده است. در تعریف دیگری از یکی از نویسندگان: ” حق یک معنای جامع دارد و چند معنای خاص؛ معنای جامع آن مشترک میان همه معانی است، که اگر به شکل مصدری استعمال شود، به معنای «ثبوت» است و اگر به صورت وصفی به کار رود به معنای (ثابت) میباشد و معانی خاص و جزئی آن، که از راه تقابل فهمیده می شود بدین قرار است” (جوادی آملی، ۱۳۸۲ :۳۳) و مالکیت[۱] که در زبان فارسی با افزوده شدن یای تشدیدی و تای (یًت) به انتهای برخی واژگان ادبیات عرب، در حقیقت مصدر صناعی یا جعلی را تشکیل میدهد؛ حقی است که انسان نسبت به شیئی یافته و می تواند هر گونه تصرفی در آن بکند بجز آنچه که مورد استثنای قانون است. (عمید، بیتا: ۴۰۶)
- حق در معانی ذیل نیز به کار رفته است:
” الف- اموری که در قانون پیشبینی شده اگر افراد مجاز باشند که به قصد خود برخی از آن ها را تغییر دهند، این امور قابل تغییر را “حق ” گویند… حق به این معنی در مقابل حکم قرار میگیرد.
ب- نوعی از مال است و در این صورت در مقابل دین، عین، منفعت و انتفاع به کار میرود چنان که گویند مالکیت عین، مالکیت دین، مالکیت منفعت، مالکیت انتفاع، مالکیت حق مانند مالکیت حق خیار و مالکیت حق تحجیر.
ج- قدرتی که از طرف قانون به شخص داده شده حق نامیده میشود؛ در فقه در همین معنی کلمه سلطه را به کار میبرند. حق در این معنی دارای ضمانت اجراست و آن را “حق تحققی “، ” حقوق موضوعه” و ” حقوق مثبته” نیز گفتهاند. (جعفری لنگرودی، ۱۳۷۶: ۲۱۶)
ب: مفهوم اصطلاحی
- تعریف دین گرایان و فلاسفه
از دیگاه فلاسفه “حق توانایی در فعل و تملک و انتفاع است و منظور از توانایی اقتدار معنوی است چنان که اغلب نیروی معنوی و اخلاقی حق مالکیت می تواند دیگران را از تخطی مانع شود. [به عبارتی] منظور از حق، امتیاز و نصیب بالقوهای است که برای شخص در نظر گرفته شده و بر اساس آن او اجازه و اختیار ایجاد چیزی را دارد یا آثاری از عمل او رفع شده و یا اولویتی برای او در قبال دیگران در نظر گرفته شده است و به موجب اعتبار این حق رأی او، دیگران موظفند این شئون را محترم بشمارند و آثار تصرف او را بپذیرند. حق امری است اعتباری و مربوط به ظرف عمل انسان است. بر خلاف ملک و حکم قابل اسقاط یا اعراض است، همچنان که قابل نقل و انتقال است، برخلاف حکم. برخورداری از حق منوط به قدرت و تمکن نیست لذا افراد عاجز و ضعیف و غیر مولد هم حقشان محفوظ است.” ( کاتبی، ۱۳۲۰: ۱۱۲۹)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان فرمودهاند:
“[استنباط] فقها در تعریف حق معرکه آرای، قرار گرفته است.”
۲- تعریف اندیشمندان آکادمیک
-
- دانشمندان اقتصاد
در متون اقتصادی تعاریف گوناگونی از مالکیت عنوان شده است که گاه باتعاریف مورد نظر حقوق دانان، متفاوت