هر چقدر کیفیت گزارش های مالی افزایش یابد و از استانداردها و ضوابط معتبر در تهیه و حسابرسی گزارش ها استفاده شود، اعتماد استفاده کنندگان اطلاعات افزایش و ریسک اطلاعات کاهش خواهد یافت. بر اساس چارچوب نظری هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی، اطلاعات مالی برای سودمند واقع شدن در تصمیمگیری ها، در درجه نخست باید مربوط و قابل اتکا باشند. اطلاعات برای مربوط بودن باید بموقع تهیه و ارائه شوند و ارزش پیش بینی کنندگی و ارزش بازخورد داشته باشند. قابل اتکا بودن نیز شامل ارائه صادقانه، تأیید پذیری و بیطرفی میشود.بنابرین، شاخص اصلی کیفیت اطلاعات مالی از منظر تدوینکنندگان استانداردهای حسابداری دو ویژگی مربوط بودن و اتکاپذیری است و این دو بعد، اطلاعات را برای تصمیمگیرندگان سودمند میکند.
بر اساس تئوری نمایندگی، مدیران (نمایندگان) شرکت ممکن است تابع مطلوبیت خود را به قیمت زیر پاگذاری منافع سهامداران حداکثر نمایند.از این رو سهامدارارن کنترل و نظارت بر مدیریت شرکت را به هیات مدیره واگذار نموده اند.(فاما و جنسن،۱۹۸۳).از این رو در این پژوهش سعی بر این است که تأثیر ترکیب تنوع هیات مدیره بر کیفیت گزارشگری مالی و ریسک سنجیده شود.
۲-۳ پیشینه پژوهش
۲-۳-۱ پژوهش خارجی
زهرا و پیرس ، در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که تعداد بیش تر اعضای هیات مدیره( هیا ت مدیره بزرگ تر) موجب افزایش قابلیت نظارت بر فعالیت های مدیران ارشد می شود. (زهرا و پیرس،۱۹۸۹).
ریچنر و دالتون ، نیز نشان دادند که شرکت هایی که اعضای هیات مدیره آن ها نقشهای دوگانه دارند، از شرکتهایی که در آن ها نقش ها و مسئولیت ها تفکیک شده است عملکرد بهتری داشته اند.یافته های این گروه از پژوهشگران برخلاف پیشبینی های معمول بود. (ریچنر و دالتون ،۱۹۹۱).
لیپتون و لورش ،به رابطه معناداری میان ساختار سرمایه و اندازه هیات مدیره دست یافتند.(لیپتون و لورش،۱۹۹۲).
کاپلن و مینتون ، به این نتیجه رسیدند که زمانی که شرکت ها عملکرد و سوددهی ضعیفی دارند، در ترکیب هیات مدیره ی خود، از مدیران مالی استفاده می نمایند. (کاپلن و مینتون ،۱۹۹۴).
گودستین و همکاران، دریافته اند که هیات مدیره های کوچکتر( بین ۴ الی ۶ عضو) میتوانند مؤثرتر باشند؛ زیرا به واسطه کوچک بودن، قادرند تصمیمات راهبردی به موقع تری اتخاذ نمایند.(گودستین و همکاران ،۱۹۹۴).
یرماک ، با بررسی ۴۵۲ شرکت بزرگ آمریکایی در سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۱، به یک ارتباط منفی بین اندازه هیات مدیره و ارزش شرکت دست یافت.(یرماک ،۱۹۹۶).
ولیاس ، در پژوهشی با عنوان ” ریسک تجاری و اثرات آن برعملکرد شرکت ” نشان داد که ارتباط میان ریسک تجاری و عملکرد شرکت، منفی است.ریسک تجاری بالا سبب افت عملکرد شرکت می شود. (ولیاس ،۱۹۹۶).
بسلی[۳۳] ، در پژوهش تجربی خود دریافت که حضور اعضای غیر موظف هیات مدیره، احتمال تقلب در ارائه صورتهای مالی را کاهش میدهد.(بسلی ،۱۹۹۶).
برگر و همکاران ،نشان دادند شرکتهایی با تعداد بیشتر اعضای هیات مدیره ، نسبت بدهی کمتری دارند . (برگر و همکاران ،۱۹۹۷).
ایسنبرگ و همکاران ، ارتباط بین اندازه هیات مدیره و سودآوری شرکت را در شرکتهای کوچک و متوسط فنلاندی مورد بررسی قرار داند و به این نتیجه رسیدند که یک ارتباط منفی بین اندازه هیات مدیره و ارزش شرکت وجود دارد. (ایسنبرگ و همکاران ،۱۹۹۸)
لیانگ ولی، ارتباط بین ساختار هیات مدیره و عملکرد شرکت را در شانگ های چین مورد بررسی قرار دادند.نتایج حاصل از تخمین،حاکی است که وجود غیر موظف ها در هیات مدیره عملکرد شرکت را افزایش میدهد. (لیانگ ولی ،۱۹۹۹).
پژوهش های انجام شده توسط هیلی و پالپو و همکاران، بیانگر آن است که بهبود گزارشگری مالی موجب افزایش درجه نقد شوندگی سهام و بهبود عملکرد سهام می شود.( هیلی و پالپو و همکاران،۱۹۹۹).
وافیاس، به این نتیجه رسید که شرکت ها با کوچکترین هیات مدیره (حداقل ۵ عضو)، آگاهی بیشتری نسبت به عایدات و سودآوری شرکت دارند و بنابرین از توانایی نظارتی بالاتری برخوردار هستند.(وافیاس،۲۰۰۰).
هیلمن و پاتزول ، به این نتیجه رسیدند که اعضای بدون تجربه در دانش حسابداری یا مالی ، توانایی کم تری در کشف مشکلات موجود در گزارشگری مالی دارند.همچنین وجود یک عنصر مالی با تجربه میتواند باعث شود دیگر اعضاء حساس و هوشیار باشند. (هیلمن و پاتزول ،۲۰۰۰).
فورست و کنگ ، با بررسی ۹۴۷ شرکت آمریکایی،دریافتند مدیران غیرموظف تأثیری مثبت و قوی بر عملکرد و ارزش بازار شرکت دارند. (فورست و کنگ،۲۰۰۰).
ون و همکاران و آبر ،به وجود رابطه مثبت میان اندازه هیات مدیره و ساختار سرمایه پی بردند. ون و همکاران (۲۰۰۲) و آبر(۲۰۰۷).
نتایج تحقیق ماک و یوانتو ، نشان داد ارزش شرکت های پذیرفته شده در بورس های سنگاپور و مالزی هنگامی که هیات مدیره از ۵ عضو تشکیل شده،بالاتر است.( ماک و یوانتو ،۲۰۰۳).
کارتر و همکاران ، به مسئله تنوع اعضای هیات مدیره پرداختند.آن ها با بهره گرفتن از اطلاعات ۱۰۰۰ شرکت “فورچون ” رابطه بین تنوع هیات مدیره و ارزش شرکت را مورد آزمون قرار دادهاند.تنوع هیات مدیره به صورت سهم زنان آمریکایی یا آفریقایی الاصل،آسیایی،اسپانیایی های عضو هیات مدیره تعریف شده است. اهمیت این پژوهش در این است که نخستین پژوهش تجربی است که وجود رابطه میان تنوع در هیات مدیره و ارزش مالی را آزمون میکند.پس از کنترل اثر اندازه،صنعت و ویژگی های دیگر راهبری شرکتی در آزمونها مشخص شد رابطه مثبت و قوی بین نسبت زنان و اقلیتها در هیات مدیره و ارزش شرکت وجود دارد وهمچنین نتیجه بررسی آن ها نشان میدهد که نسبت زنان و اقلیتهای عضو هیات مدیره با بزرگ شدن اندازه شرکت و هیات مدیره افزایش و با افزایش تعداد اعضای داخلی کاهش مییابد. (کارتر و همکاران ،۲۰۰۳).
ایسلی و اوهارا ،به این نتیجه رسید که افزایش کیفیت اطلاعات مالی به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و در نتیجه،کاهش هزینه حقوق صاحبان سهام منجر می شود. (ایسلی و اوهارا ،۲۰۰۳).
پنگ و همکاران ، رابطه مثبت حضور اعضای غیر موظف در هیات مدیره با عملکرد شرکت در شرکتها روسی را مورد بررسی قرار دادند. یافته های تحقیق نشان میدهد که رابطه مثبت مفروض در سطح معناداری ۵ درصد، مورد تأیید واقع نمی گردد.(پنگ و همکاران ،۲۰۰۳).
بندسون و همکاران، به این نتیجه رسیدند که هیات مدیره دارای کمتر از ۶ نفر عضو، تأثیر با اهمیتی بر عملکرد شرکت ندارد. اما هنگامی که تعداد اعضای هیات مدیره به ۷ نفر یا بیشتر افزایش مییابد، ارتباط این دو گروه منفی میگردد. (بندسون و همکاران ،۲۰۰۴).