انواع اختلالات ناشنوایی: درمورد نقص شنوایی، تعریفها و دسته بندیهای زیادی صورت گرفتهاست. شایعترین این دسته بندیها آن است که، مبتلایان را به دوگروه “ناشنوا” و “کمشنوا” تقسیم میکند. این طبقهبندی جز در مواردی که متخصصان، تعریفهای متفاوتی از آن ارائه میدهند، نسبتا سادهاست. معمولا دو نوع ناشنوایی وجود دارد:
ناشنوایی ادراکی: این نوع که ناشی از اختلال حلزون یا عصب شنوایی است، ناشنوایی عصبی و اکتسابی نیز گفته میشود.
ناشنوایی هدایتی: ناشنوایی هدایتی که ناشی از اختلال مکانیسمهای گوش میانی برای انتقال صوت به داخل گوش است
نقص شنوایی در کودکان: از نقص شنوایی در کودکان زمانی میشود حرف زد که بنا به دلایلی مثل بدکاری گوش یا اعصاب مربوط به آن، در شنیدن اصوات محیطی با مشکل مواجه باشد.
قابلقبولترین تعاریفی که منعکسکننده نظریات متخصصان تربیتی است، تعاریفی است که توسط کمیته اجرایی کنفرانس مدیران آموزشی مخصوص ناشنوایان، به وجودآمدهاست. به شرح این تعاریف میپردازیم.
نقص شنوایی: یک اصطلاح ژنریک است که نشاندهنده آن عده از ناتواناییهای شنوایی است که ممکن است درجات شدت و ضعف آن بین خفیف تا عمیق در حال تغییر باشد. نقص شنوایی، شامل دو گروه فرعی ناشنوا و کمشنوا میباشد.
ناشنوا: به فردی گفته میشود که اختلال شنواییش از روند پردازش موفقیتآمیز اطلاعات کلامی که از طریق شنیدن (چه با سمعک و چه بدون سمعک) به دست میآید، جلوگیری میکند. (البته در ایران حدوداً یکصد هزار ناشنوا وجود دارد.
کمشنوا: به کسی گفته میشود که به طور کلی با بهره گرفتن از وسایل کمکشنوایی بتواند از باقیمانده شنوایی خود در پردازش و فرایندسازی اطلاعاتی که از طریق شنیدن به دست میآورد، استفاده کند.
نکتهای ضروری است و آن این که رابطه نزدیکی بین فقدان شنوایی و عقبماندگی ذهنی در رشد زبان وجود دارد. به همین دلیل متخصصان تأکید زیادی به زمان شروع نقص شنوایی دارند. نقص شنوایی هرچه زودتر در کودک ایجاد شود، رشد زبان در او بیشتر مورد صدمه قرار خواهد گرفت. به همین دلیل متخصصانی که با کودکان مبتلا به نقص شنوایی کار میکنند اغلب اصطلاحاتی نظیر ناشنوایی مادرزادی(یعنی آن ها که هنگام تولد ناشنوا هستند) و ناشنوایی غیرارثی(یعنی آن ها که مدتی بعد از تولد به ناشنوایی دچار میشوند) استفاده میکنند. دو اصطلاح دیگر که اغلب در زمینه یادگیری زبان این کودکان به کار میروند عبارتند از: ناشنوایان قبل از فراگیری زبان: یعنی اینکه در زمان تولد یا اینکه در اوایل زندگی و قبل از اینکه زبان یا گفتار رشد کند، رخ میدهد. ناشنوایان بعد از فراگیری زبان: یعنی ناشنوایی بعد از رشد زبان و گفتار به وجود میآید.
ناشنوایی و اختلال در شنوایی عبارت است از کاهش توانایی یا ناتوانی کامل در شنیدن. ناشنوایی میتواند به علت مشکل در استخوانهای کوچک موجود در گوش میانی که صدا را انتقال میدهند یا مشکل در شاخههای عصب هشتم مغزی که صدا را به مغز انتقال میدهند باشد. بنابرین دو نوع ناشنوایی وجود دارد:
ناشنوایی انتقالی، که در آن استخوانهای کوچک موجود در گوش میانی تخریب مینوشند و صدا را انتقال نمیدهند (اتواسکلروز). ناشنوایی حسی ـ عصبی، که در آن عصب هشتم مغزی (عصب شنوایی) اغلب به دلایل ناشناخته آسیب میبینید. ناشنوایی مختلط، شامل هر دو نوع ناشنوایی انتقالی و حسی ـ عصبی
علایم شایع:
در شیرخوار: پاسخ ندادن به صداهای محیط، خصوصاًً صداهایی که قاعدتاً باید شیرخوار را از جا بپرانند.
در افراد مسن: مشکل داشتن در افتراق (گوش دادن انتخابی به) صداهای محیط اطراف
وزوز گوش، سرگیجه، درد ، بلند کردن صدای رادیو یا تلویزیون
علل:
مادرزادی در اثر توارث ژنتیکی غالب یا مغلوب
عفونتهای مزمن گوش میانی یا گسترش عفونت به گوش داخلی
تولید موم گوش به مقدار زیاد
اختلالات رگهای خونی، از جمله بالا بودن فشارخون
صدمه به سر
تومور
لختههای خونی که به رگهای کوچک تغذیهکننده عصب شنوایی میروند.
مولتیپل اسکلروز (ام.اس)
سیفلیس
اختلالات انعقاد خون
عفونت ویروسی مثل اوریون
قرار گرفتن طولانی مدت در معرض صداهای ۸۵ دسیبل یا قویتر
بالا رفتن سن. اکثر افراد بالای ۶۵ سال در شنیدن صداهای زیر (با فرکانس بالا) مشکل
دارند[۳۰].
داشتن کودکی ناشنوا، می تواند باعث تنیدگی و فشار روانی برای والدین و افزایش سطح مشکلات رفتاری و خانوادگی باشد. والدین ناشنوایی که کودک ناشنوا دارند، از وضع مناسبتری نسبت به والدین شنوای کودکان ناشنوا برخوردارند. بدین ترتیب، والدین شنوای دارای کودکان ناشنوا در ارتباط با فرزندانشان دچار ناکامی میشوند و این ناکامی در ارتباط، احتمالاً دلیلی برای این است که میزان بالاتری از تنیدگی را از خود، نشان می دهند همچنین باید توجه داشت که در حدود ۹۰ درصد کودکان ناشنوا، والدین شنوا دارند. از آنجا که بررسی های مختلف نشان نمی دهند که کودکان یا نوجوانان ناشنوا و نابینا ناسازگار هستند، میتوان نتیجه گرفت که نابینایی و ناشنوایی الزاماً همراه با ناسازگاری نیستند کانز فورس (۱۹۹۱) علت ناسازگاری افراد ناشنوا و نابینا را بیشتر به علت طرز برخورد جامعه با آنان میداند. انسان موجودی اجتماعی است. او در اجتماع، به واسطه حضور ارتباطهای گوناگون، داشتن حامی و کاهش احساسات تنهایی، می تواند بسیاری از فشارهای زندگیاش را تخفیف ببخشد و بنابرین به حمایتی که از سمت اجتماع باشد، نیاز دارد. حمایت اجتماعی به میزان برخورداری از محبت، همراهی و توجه اعضای خانواده، دوستان و سایر افراد تعریف شده است سارافینو، (۲۰۰۲ ) سلامتی شرط ضروری ایفای نقشهای اجتماعی است و بیماری، این شرط ضروری را نقض می کند بنابرین، حمایت اجتماعی می تواند یکی از عوامل مؤثر در سلامت روان والدین کودکان استثنایی باشد (بحری و دیگران،۱۳۹۳: ۶)
۲ـ۹ـ تاریخچه کیفیت زندگی