۲-خود قربانی کردن: قربانی شدن به دست خود یا در نتیجه اقدامات خود که شامل خود کشی ،خود زنی ،اعتیاد و… میباشد.
۳-قربانی شدن ناشی از تولیدات تکنولوژیکی و صنعتی: این مقوله مواد یا تولیدات سینتیک و شرایط و تغییراتی که به وسیله اقدامات مردم درمحیط زیست فیزیکی به وجود میآید.
مثل تکونولوژی هسته ای ، ابتکارات هسته ای ، آلودگی هسته ای و غیره را شامل می شود.
۴-قربانی شدن ساختار : قربانی شدن به وسیله جامعه ، فرهنگ ،دولت ،نظام عدالت کیفری و…
۵-قربانی جرم شدن: یعنی قربانی شدن به وسیله جرم و به وسیله اعمالی که قانوناً مجازات دارد ، دراینجا معیار همان قانون جزاست. قربانی شدن جنایی(بزه دیدگی)میتواند ناشی از جرایم خشونت آمیز،شخصی،توأم،حیله ونیرنگ، مالکیت، سازمان یافته،یقه سفیدی،صنفی،جنسی، سیاسی(تروریسم یا شورش)، یا جرایم دولتی (مانند فساد وارتشاء)و خشونتهای ساختاری نظام پلیسی باشد.
۶-قربانی شدن ناشی از اعمال غیرمجرمانه ( فاقد وصف کیفری) : یعنی قربانی شدن به وسیله اعمال خسارت بار(شبه جرم) یا سایر اعمال یا ترک افعال مجرمانه.
همان گونه که قبلاً گفته شد، بسیاری از اعمال خسارت بار مشمول حقوق جزا قرار نمی گیرند و ممکن است در قلمرو حقوق مدنی ،حقوق کار ،حقوق اداری ، حقوق بازرگانی ،حقوق بینالمللی و… قرار گیرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱-لپز، ژرژ فیلیزولا، ژینا، بزه دیده وبزه دیده شناسی، ترجه روح الدین کرد علی وند واحمد محمدی، چاپ اول، انتشارات مجد، ۱۳۷۹
نمونه ای قربانی شدن فاقد وصف کیفری ،رنج بردن از بیماری به علت استعمال دخانیات از سوی دیگران میباشد. نمونه دیگر«شایعه پراکنی» است که ممکن است زندگی ها ،ازدواج ها و سوابق شغلی را نابود کند وحتی منجر به خودکشی گردد بدون اینکه در مقررات جزایی توهین،هتک حرمت و افترای ناشی از شایعات مجازاتی داشته باشد.
گفتار پنجم: تعریف بزه دیده شناسی و گذری تاریخی برآن
در این قسمت سعی خواهیم کرد تعریف و تاریخچه بزه دیده شناسی را مورد بررسی وتجزیه و تحلیل قرار دهیم.
الف- تعریف بزه دیده شناسی victimology
بزه دیده شناسی شاخه ای نسبتاً جدیدی از حقوق جزا و جرم شناسی است که به بحث و بررسی پیرامون حالت ها و مسائلی که گریبانگیر فرد بزه دیده می شود می پردازد و از شیوه های مدرن پاک کردن تبعات مخرب جنایت واقع شده از ذهن قربانی سخن به میان می آورد و این دانش سعی میکند موقعیت های «مجنی علیه یا بزه دیده را»بشناسد وچنین موقعیت هایی را با بهره گرفتن از تکنیک ها و راهبردهای علمی وعملی کاهش دهد.در واقع بزه دیده و شخصیت وی ،صفات زیستی، روانی و اخلاقی ،خصوصیات اجتماعی و فرهنگی ،روابطش با بزه کار و سرانجام نقش وسهم وی در تکوین جرم ،موضوع دانش بزه دیده شناسی است.
درباره «بزه دیده شناسی» تعاریف مختلفی ارائه شده است که در این بحث به دو مورد آن می پردازیم:
دکتر عزت عبدالفتاح (جرم شناس کانادایی)بزه دیده شناسی را چنین تعریف میکند:«شاخه نوین جرم شناسی که به مطالعه زیان دیده مستقیم جرم می پردازد و مجموعه اطلاعات زیست شناختی،روان شناختی ،جامعه شناسی وجرم شناختی مربوط به او را مشخص میکند. این گرایش همچنین مشخصات فرهنگی ،اجتماعی بزه دیده و روابط او با مجرم وسهم وی را در ارتکاب جرم معین میکند.۱»
مرحوم دکتر مهدی کی نیا۲ معتقد است که « بزه دیده شناسی یا مجنی علیه شناسی و یا شناخت مجنی علیه – شاخه جدیدی از جرم شناسی است که به بررسی قربانی مستقیم جرم می پردازد.»
بنابرین شناخت بزه دیده و آنچه که به او مربوط می شود موضوع این دانش نوین است. در این دانش ،شخصیت،صفات زیستی ،روانی و خصویات اجتماعی و فرهنگی بزه دیده و سهم اودر تکوین جرم و رابطه اش با مجرم مورد بررسی قرار میگیرد.
علوم جنایی در رویکرد نخستین خود نقش و سهم بزه دیده را به منزله یکی از شرایط یا اوضاع و احوال پیش جنایی در رخداد جرم بررسی میکند ( بزه دیده شناسی نخستین۳)و در یک رویکرد
به طور کلی بزه دیده شناسی دانش است که به منزله یکی از شاخه هایدومین اش۴،با تأکید براهمیت و ضرورت کمک رسانی به بزه دیده حمایت از وی را در شناسایی هویت او به رسمیت شناختن حقوق مشخصی برایش جست و جو میکند.
ب- گذری تاریخی بر بزه دیده شناسی
توجه به بزه دیده و مطالعه او از منظر جرم شناسی موضوع جدیدی محسوب می شود وحتی تا همین دهه های اخیر ،بزه دیده نقش چندانی در طرح و تعقیب دعوای کیفری ایفا نمی کرد .اگر بخواهیم نگاهی گذرا به تحولات حقوق کیفری داشته باشیم مسأله را شفاف تر میسازد.
تا پیش از قرن نوزدهم ،به طورکلی گروه عظیم بزه دیدگان از دیدگاه نظام عدالت کیفری پنهان مانده بود، اما در قرن نوزدهم ،یک رخداد تحولی مهم در عرصه علوم جنایی یعنی جنبش ایتالیایی تحققی (اثباتی) در مغفول ماندن بزه دیده از دیدگاه نظام عدالت کیفری نقش قابل توجهی ایفا نمود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱-توجهی،عبدالعلی- جایگاه بزه دیده در سیاست جنایی ایران،پایان نامه دکتری حقوق جزا و جرم شناسی،دانشگاه تربیت مدرس،۱۳۷۷،ص۳۲
۲-کی نیا،مهدی،پیشین،ص۱۲٫
۳-primary victimology
۴-secondary victimology
در نتیجه این تحول دانش «جرم شناسی» (در سال ۱۸۷۶ با انتشار کتاب انسان بزهکار لمبروزو) متولد شد.
از نظر مکتب تحققی، رفتار مجرمانه تحت تأثیر یکسری عوامل یا نیروهای جسمانی یا فیزیولوژیکی یا اجتماعی شکل میگیرد که مرتکبان آن ،قادر به کنترل و حتی درک آن نیستند. در این رویکرد بزهکار خود قربانی جرم خویش تلقی می شود و این همان اندیشه «مجرم به عنوان قربانی جرم» است که با نفی اصل اختیار و آزادی اراده حقوق جزای کلاسیک،اصل اجبار را جایگزین آن می کند. البته نویسندگان این مکتب نیز به حمایت از بزه دیده گهگاه همت گماشته اند.
ازجمله انریکو فری که در کنگره های انسان شناسی جنایی،حمایت از بزه دیده را ضروری میدانست. لیکن توجه این دسته از متفکران به بزه دیده امری جانی و فرع بر توجه به بزهکار ،مبارزه با وی و بزه ارتکابی ، اصلاح و درمان مجرم و دفاع اجتماعی میباشد.
اما در قرن بیستم ،تحولی اساسی در وضعیت بزه دیده ایجاد شده است.این تحول شگرف سبب بروز رویکرد متفاوت نسبت به مسئله بزه دیده گردید. از اواسط سده بیستم میلادی(حدود سالهای ۱۳۳۰ خورشیدی )به تدریج ،روابط موجود قبل از عمل مجرمانه بیان بزهکار و بزه دیده مستقیم ، بیش از پیش توجه جرم شناسان را به خود جلب کردهاست و در فرضیهها و مطالعات جرم شناسی شخصیت بزه دیده و خصوصیات مختلف این شخصیت ۱-جنبههای زیست شناختی ،مثلاً سن که اطفال وسالمندان را آسیب پذیر میسازد و جنسیت که در حمله به زنان نقش مهمی دارد،آسیب شناختی که خطراتی را برای ناتوانان به دنبال دارد و جامعه شناختی۲- وبه ویژه تاثیر او در تکوین جرم مورد توجه قرار گرفت.