تئوری های مرتبط با اخلاق
تئوری تکاملی شناختی[۴۷]۱
براین فرض استوار است که ادراک (تصور)فرد از اخلاق، که با سطح تکامل اخلاقی وی نشان داده می شود، بر شیوه ای که وی با آن مسائل اخلاقی را حل و فصل میکند اثر گذار است(علی پور،۱۳۸۷).
تئوری نا هماهنگی شناختی[۴۸]۲
استدلال میکند که افراد تلاش میکنند تا به سازگاری دست پیدا کنند و با ادراکاتی که منجر به وضعیت عارض میگردد، چالش دارند(اعتقادات اخلاقی شخصی که با رفتارشرکت به چالش افتد میتواند کارمند را به ترک سیستم اعتقادهای اخلاقی اش به منظور حفظ شغلش مجبور کند) (علی پور،۱۳۸۷).
تکامل اخلاقی شناختی[۴۹]۱
یکی از تئوری ها در زهروان شناسی اجتماعی – اخلاقی که به طور وسیعی مورد استفاده واقع شده، تئوری استدلال اخلاقی تکاملی[۵۰]۲ کولبرگ[۵۱]۳ است. کولبرگ ی سطح وسیع از توسعه اخلاقی شناختی را معرفی کرد. پایین ترین سطح عبارت است از سطح پیش عرفی که یک شخص بر مبنای پیامدهای فردی مثل جریمه، پاداش و… تصمیم میگیرد، چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است(مثلا فرددزدی نمی کند چون دوست ندارد روانه زندان شود). سطح بعدی، سطح عرفی است که در این سطح تصمیم گیری در ارتباط با این که مطابق با انتظارات جامعه، خانواده یا گروه هم سالان، چه چیزی درست است(مثلا فرد دزدی نمی کند چون خانواده و دوستان ذهنیت نا مطلوبی پیدا خواهند نمود). بالاترین طبقه عبارت است از سطح فراعرفی[۵۲]۴. در این سطح باور به درستی چیزی متاثر ار ارزش ها یا اصول جهانشمول است، فرد، ارزش های اخلاقی را جدای از نفوذ گروه ها تعیین میکند و به اصول انتخابی[۵۳]۵ اما غیر اختیاری[۵۴]۶ در راستای راه بری استدلال تکیه میکند(مثلا فرد دزدی نمی کند زیرا این عمل نمایان گر توزیع مجدد ناعادلانه ثروت است)
تئوری های کولبرگ توجه زیادی در ادبیات حسابرسی به خود جلب کردهاست. به طور قطع، رویکرد کولبرگ محدودیت هایی دارد. به عنوان مثال رست و دیگران ابراز داشتند که قضاوت اخلاقی تنها یک گام در فرایند روان شناختی چند مرحله ای اخلاق است. آن ها استدلال میکنند که چهار مؤلفه منجر به رفتار اخلاقی می شود: قضاوت اخلاقی، انگیزش اخلاقی، حساسیت اخلاقی و شخصیت اخلاقی(منش اخلاقی). رست و دیگران درعین حال ادعا میکنند که کارکرد خاص ساخت قضاوت اخلاقی عبارت است از فراهم نمودن رهنمود نظری برای انتخاب عمل در موقعیت هایی که ادعاهای اخلاقی در تارض هستند. در این ارتباط، حسابرسان باید منافع مدیریت- صاحبکار، شرکت، سهام داران، بستانکاران، اعتبار دهندگان و منافع عمومی را در حین ارائه اظهار نظر درباره صورت های مالی،متعادل کنند(علی پور،۱۳۸۷).
تئوری رفتار برنامه ریزی شده[۵۵]۱
بیان میدارد که نگرش یک فرد نسبت به یک رفتار، حداقل تا حدی، بر اساس اعتقادها و ارزیابی های وی در ارتباط با پیامدهای آن رفتار تعیین می شود. احتمالا افراد ، اهمیت پیامدهای یک عمل خاص، همین طور زمان رخداد آن و افرادی که این پیامدها در ارتباط با آن ها رخ میدهد را مورد ارزیابی قرار میدهند. تحقیق های تجربی نشان میدهند که اعتقادات هنجاری شخص درمورد نگرش های دیگران نسبت به یک عمل نیز، نگرش آن ها نسبت به نوع رفتار را تحت تاثیر قرار میدهد(سیرانی و دیگران ۱۳۸۷).
تئوری هانت ویتل[۵۶]۲
ادراک افراد از یک موضوع یا مسئله اخلاقی، درک آن ها از رویکردهای گوناگون احتمالی جهت رفع و حل آن مسئله یا مشکل را در پی دارد. پس از آن که فرد مجموعه ای از راه های گوناگون یا فعالیت ها را در نظر گرفت، احتمال دارد دو ارزیابی اخلاقی مهم صورت گیرد: ارزیابی وظیفه شناسنانه و ارزیابی غایت شناسانه. وظیفه شناسی برخود فعالیت ها یا رفتارهای مصرف کننده متمرکز میباشد، در حالی که غایت شناسی بر عواقب آن رفتار ها تمرکز دارد. در ارزیابی وظیفه شناسانه، فرد در جت اریابی صحیح یا غلط بودن ذاتی رفتارها تلاش میکند.مطابق مدل هانت- ویتل، ارزیابی وظیفه شناسانه، شامل مقایسه رفتارها و رویکردهای گوناگون با مجموعه ای از هنجارهایی است که نشان دهنده ارزش های شخصی مصرف کننده است.
در ارزیابی های غایت سناسانه موضوع اساسی عبارت است از، تخمین اشخاص از نتایج مطلوب و نامطلوب تصمیم. یک رفتار خاص در صورتی که نسبت به دیگر رفتارها و در مقایسه با نتیجه های بد و نامطلوب منجر به نتیجه های خوب و مطلوب بیشتری شود، به عنوان اخلاقی ترین تصمیم شناخته خواهد شد. ارزیابی غایت شناسانه شامل موارد درپی آمده است: عواقب هریک از رفتارها یا رویکردهای جایگزین برای گروهای مختلف ذی نفعان احتمال این که چه نتیجه ای برای هریک از گروههای ذی نفع روی میدهد مطلوبیت یا عدم مطلوبیت هریک از نتیجه های اهمیت هریک از گروههای ذی نفع(سیرانی و دیگران ۱۳۸۷).
خروجی نهایی ارزیابی های غایت شناسانه عبارت خواهد بود از باور شخص درباره خوب و بد نسبی حاصل از هریک از انتخاب های ممکن . علاوه بر موارد یاد شده این مدل بیان میدارد که در اغلب موقعیت ها،قضاوت های اخلاقی افراد تابعی ازهر دو نوع ارزیابی ها هستند. قضاوت های اخلاقی یک فرد(باور وی درخصوص میزان اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن یک انتخاب)رفتار را از طریق ایجاد تمایلات تبیین میکند. علاوه برآن، ساختار کنترل فعالیت ها و اعمال ممکن است موجب شود که رفتارنسبت به قضاوت های اخلاقی و تمایلات نا مرتبط باشد. آخرین عامل، تحت عنوان محدودیت های موقعیتی عبارت است از عوامل خارجی فراتر از کنترل تصمیم گیرنده که ممکن است رفتار وی را تحت تاثیر قرار دهد. پس از آن که شخص رفتاری را انتخاب کرد، نتایج حقیقی حاصل از آن رفتار را ارزیابی میکند. این عواقب و نتیجه ها پس از مقایسه با نتایج مورد انتظار برای فرد، باز خوردی را فراهم میکند(سیرانی و دیگران ۱۳۸۷).
قضاوت و قضاوت اخلاقی
قضاوت چیست؟
در فرهنگ آکسفورد قضاوت این گونه تعریف شده است: توانایی گرفتن تصمیم حساس و معقول و یا ارائه نظری در مورد چیزی که اغلب بر اساس استدلال دقیق صورت میگیرد(سیرانی و دیگران ۱۳۸۷).
فرایند حل مسائل با یک ساختار فردی و برداشت ذهنی از مسائل آغاز می شود. بر این اساس هر فرد، یک استراتژی برای حل مسائل یا تصمیم گیری به کار میگیرد(قضاوت).لایبی در سال ۱۹۸۱در کتاب خود به نام حسابداری، ردازش اطلاعات توسط افراد، تئوری و کاربرد در خصوص قضاوت و تصمیم گیری عنوان میکند در فرایند تصمیم گیری، چگونگی شکل گیری تصمیم ها و تشریح فرایند تصمیم گیری از اهمیت به سزایی برخوردار است (سیرانی و دیگران۱۳۸۸).
قضاوت اخلاقی چیست؟
قضاوت اخلاقی استدلالی درباره فعالیت های ممکن در شرایط کنونی است، و قضاوت در مورد این که کدام عمل اخلاقی ترین است. شخصی که قضاوتی اخلاقی را اخذ میکند، برای تصمیم گیری در مورد این که بهترین تصمیم یا راه حل برای یک مسئله پیش رو کدام است، از استدلال استفاده میکند. وی پرسش های نظیر موارد زیر را در نظر میگیرد:بهترین عمل کدام است؟و در شرایط کنونی چرا این عمل بخصوص، بهترین راه حل است؟(علی پور،۱۳۸۷).