۲- بین فردی[۴۷]: ارتباط بین فردی، ارتباط با دیگران است. اما این تعریف حوزه وسیعی را شامل می شــود. وود (۱۹۹۹؛ به نقل از میرمحمد صادقی، ۱۳۸۳) میگوید: ارتباط بین فردی روی یک پیوستــار وجود دارد که از بسیار غیر شخصی تا به شدت بین فردی گسترده است. منظور وود از این پیوستـار شکل تو، شمــا، آن است. ارتباط بین فردی غیر شخصی زمانی است که ما حضور فرد را نادیده می گیریم و با او به صورت یک شی رفتار میکنیم. ارتباط بین فردی در میانه پیوستار بر اساس قواعد اجتماعی رخ میدهد و صمیمیتی در ارتباط وجود ندارد. ارتباط شدیداًً بین فردی زمانی رخ میدهد که صمیمــیت وجودداشته باشد.
۳- جمعی یا عمومی[۴۸]؛ بر اساس این ارتباط ، فرد با تعداد کثیری از انسان ها دیگر ارتباط برقرار میکند. امروزه به این ارتباط توجه زیادی مبذول می شود و دست اندرکاران سیاست و تجارت کم و بیش تلاش خود را در جهت بهبود آن مبذول می دارند و خود را ملزم و مکلف به شناخت بهتر آن و فراگیری نکات ظریف آن می دانند. ایـن ارتباط بیشتر از طریق رسمیت، ساختــار و برنامه ریزی خود قابل تشخیص است. این ارتباط اغلب بر اساس هدف اطلاعاتی و یا امتناع و متقاعدسازی طرح ریزی می شود و شکل میگیرد. علاوه بر این ممکن است هدف آن مشغول کردن و یا ایجاد وضعیت تفریحی برای دیگران باشد این ارتباط اغلب به شکل سخنرانی، کنفراس و کنگره های علمی، هنری، سیاسی و مذهبی برگزار می شــود (فرهنگی، ۱۳۸۴).
نظریه های ارتباط
نظریه ارتباط واتزلاویک[۴۹]:
واتزلاویک و همکــاران (۱۹۹۸؛ به نقل از آذری ،۱۳۸۴) درباره ارتباط، به ویژه روابط اولیه بین مردم صحبـت کردهاند. روابط توسط الگوهای ارتباطی پویا همچنـان پایدار باقی می مانند، حتی وقتی عنوان تغییر میکند. هر ارتباط هم پاسخ به یک محرک است و هم یک محرک جدید میباشد که به منظور حذف یک پاسخ طراحی می گـردد (هر پاسخی همزمان محرکی است که پاسخ یا واکنش دیگری را بر می گزیند).
بازخورد دو نوع است:
بازخورد مثبت : بازخورد مثبت هر نوع ارتباطــی است که منجــر به تغییر در رابطه میگردد.
بازخورد منفی: هر نوع ارتباطی است که تغییری در رابطه ایجاد نکند. رفتار هر فرد بـه وسیله رفتار دیگری متاثر شده و بر آن تاثیر میگذارد زیرا ارتباط، مداوم و زنجیره ای است (آذری، ۱۳۸۴).
واتزلاویک پنج واقعیت و اصل بنیادین را در تئوری خــود مطرح کردهاست:
-
- نداشتن ارتباط امکان پذیر نیست: رفتار هنگامـی رخ میدهد که شخصی در حضور فرد دیگر قرار گیرد، که عامل نوعی پیام است. فردی که ساکت و آرام در گوشه ای می نشیند و اطرافیان خود را نادیـده می انگـارد هم، در واقع به برقراری نوعی ارتباط پرداخته است . پایین ترین این ارتباط به این معنا است که او نمی خواهد با کسانی که در اطراف او هستند حرف بزنــد. به عبارت دیگر صرفاً صحبت کردن نیست بلکه به واسطه حرکات، ژست ها، لحن صدا نیز ارتباط صورت میگیرد (گلدنبرگ و گلدنبرگ[۵۰]، ۲۰۰۰؛ ترجمه حمیدرضا،حسین شاهی برواتی، سیامک نقشبندی و الهام ارجمند، ۱۳۸۵).
-
- ارتباط شامل جنبههای رابطه ای و محتوایی است: ارتباط فقط ارائه و انتقال اطلاعات به سایرین نمی باشد. بلکه روابط بین افرادی که در ارتباط هستنـد را نیز مشخص میکند. عبارت نمی دانم یادت می مانـد در را ببندی ؟ و یا چند بار به تو بگویـم که آن در لعنتی را ببند هر دو دربردارنده مفهوم تقاضای بستن در از یک نفر است . اما در هر یک از این دو جملــه رابطه تعریف شده به وضوح متفاوت است. اغلب صحنه ای یکسان که به دو شیوه متفاوت بیان می شــود، میتواند به وجود رابطه متفاوت اشاره داشته باشـــد (آذری ، ۱۳۸۴).
-
- استفاده از علایم نگارش یک ویژگی مهم ارتباط است: زمانی که با سلسله ای از تعامــلات روبرو هستیم، همیشه روشن نیست که محرک چیست و یا پاسخ کدام اســـت. بنابرین ممکن است زنی به خاطر این که شوهرش دیر به خانه میآید نق بزند، حال آن که اتفاقاً شوهر به خاطر نق زدن های همسرش دیر به خانه میآید. بنابرین ممکن است آن دو دیگری را علت تعارض بدانند. در حالی که نحوه درک ارتباط و بیان علت رفتار بستگی به ایـن دارد که طرفین، رابطه میان خود را چگونه نقطه گذاری میکند. نقطه گذاری، الگوهای ارتباطی را نظم داده و برای پیشبرد روابط حیاتی است. از نظــر سوم شخص، ارتباطات ممکن است بدون وقفه به نظر برسد، اما شرکت کنندگان ارتباط را به طور دلخواه تعیین میکنند، به طوری که آغاز و پایانی داشته باشد .این تصمیمات دلخواه نقطه گذاری نامیده می شود. اگر دو نفر ارتباطی را به نحوه ای گوناگون نقطه گذاری کنند در روابط شان مشکل ایجاد خواهد شد(آذری ، ۱۳۸۴).
-
- ارتباط میتواند به انواع عددی (کلامی) و مقیاسی تقسیم می شود: در ارتباط کلامی پیام ها در غالب کلمات نوشته شده یا گفته شده رمز بندی می شود. بنابرین معنی پیام ها از ماهیت ترتیب کلمات روشن می شود. به عنوان مثال نمایش ساعت ۸ بعد از ظهر شروع می شـود. در چنین جمله هایی واقعیت از طریق رمز کلامی ابلاغ می شود. اما ارتباط قیاسی، تمامــی ارتباطات غیر کلامی مثل ژست ها و حرکات بدنی، بیان چهره ای، لحن صدا را در بر میگیرد. در این نوع ارتبـاط شعر، موسیقی، نقاشی و سایر جنبههای هنری هم دخالــت دارد. واتزولایک به طور مستدل در کتاب خود به نام «زبان تغییر» بیان نمود که ارتباط عددی با نیمکره چپ و ارتباط قیاسی با نیمکره راســت مغز در ارتباط است(آذری ، ۱۳۸۴).
- هر گونه ارتباط بین دو فرد یا بین دو گروه ممکن است به درجات مختلف قرینه ای یا تکمیلـــی باشد: تعامل قرینه ای بر این دلالت دارد که طرفین ارتباط در موقعیت مساوی قرار دارند. اگر در ارتباط برابری وجود داشته باشد، هر نفر رهبری را به نوبت به دست گیرد، رابطه متقارن است، اما اگر یکی رهبری کند و دیگری پیروی این رابطه تکمیلی است گلدنبرگ و گلدنبرگ، ۲۰۰۰؛ ترجمه حمیدرضا،حسین شاهی برواتی، سیامک نقشبندی و الهام ارجمند، ۱۳۸۵).
نظریه ارتباطی سالیوان[۵۱]:
اولین کسی که برای تحلیل رفتار آدمی به شیوه ای متفاوت با رویکردهای انفرادی قدم برداشت سالیــوان بود. وی اســاس تعیین رفتار آدمی را در روابط بین فردی جستجو کرد. او به این باور رسید که روش آدمی به نحوه رفتار افرادی که با او واکنش متقابل دارند بستگــی دارد. بدین ســان نقطه عطفی در تعیین رفتار آدمی بود. همزمان با فعالیت های او پدیده جدید گروه درمانـــی به وسیله اسلونس و مورنو[۵۲] پدید آمد. در این رویکرد جدید به جای مطالعه و درمان انسان در قالب فردی به مطالعه او درحیطه روابط جمعی مبادرت می ورزند، زیرا معتقدند که فرد بدون ارتباط با اعضای گروه وجود ندارد (فرانکل[۵۳] ، ترجمه تبریزی ،۱۳۸۲؛ به نقل از شریفی، ۱۳۹۰).
نظریه تحلیل ارتباط محاوره ای برن[۵۴]: