-
- ایجاد شرایطی که افراد بتوانندبا تمرکز روی دانشی با کیفیت بالا کار کنند.
-
- ایجاد نگرش ها و رفتارهای کاری افراد ، به گونه ای که سطح جدیدی از همکاری یعنی به اشتراک گذاری ایده ها ، اطلاعات ، دانش ، و خود کار را در پشتیبانی از نیاز آن کسب و کار ، به وجود آورد.
-
- تغییر پارادایم ارزشی کارکنان از « اطلاعات من ، قدرت است» به « به اشتراک گذاری ، قدرت است».
-
- تغییر فرهنگی در مقیاس بزرگ ، سیستم های انگیزشی و معیار های عملکرد جدید ، و یادگیری و آموزش.
-
- صرفه جویی در هزینه ، افزایش ظرفیت سازمانی، خدمت بهتر به مشتری ، و کاهش زمان چرخه (پلسیس[۵۷] ، بون ، ۲۰۰۴).
-
-
- مرتب کردن ، هماهنگ کردن و سازماندهی محیطی که در آن ، افراد برای به کار گیری ، ایجاد ، به اشتراک گذاری ، ترکیب و یکی کردن دانش ، دعوت میشوند. این کارکرد دانش نیز منجر به نوآوری در سازمان می شود. بدین ترتیب ، مدیریت دانش به کسب و کارها اجازه میدهد تا فرصت های مهمی را که میتوانند منجر به نوآوری هایی در محصولات ، خدمات ، فرآیندها و کانال های توزیع می شود، درک کنند.
-
-
- مدیریت کردن دانش ، در بافت منحصر به فردی از شرکت ؛ بافتی که در ارزش های تجاری شرکت ، مسیر و تجربیات استراتژیک ، و در بینش و تخصص (رحمان سرشت،۱۳۷۹)کارکنان قرار دارد. کپی کردن چنین کاربردی از دانش ، دشوار است و بنابرین منبع مزیت رقابتی پایدار در مدیریت دانش میباشد.
-
- از طریق فراهم کردن دانش به عنوان پایه نوآوری و ایجاد قابلیت های جدید سازمانی
-
- اجتناب از هدر رفتن سرمایه عقلانی و حداقل کردن ریسک های مرتبط با نوآوری
- در یک کلمه هدف مدیریت دانش دستیابی به ارزش تجاری میباشد(پلسیس ، بون ، ۲۰۰۴).
تحول از مدل کسب وکار صنعتی که درآن سرمایه های یک سازمان ، سرمایه قابل لمس نظیر تجهیزات تولید ، ماشین ، زمین و غیره بودند به سمت سازمان هایی که دارایی اصلی آن ها مانند دانش و خبرگی غیر قابل لمس است .
حجم انبوه اطلاعات ، ذخیره الکترونیکی آن و افزایش دسترسی به اطلاعات ارزش دانش را افزوده است ؛ زیرا فقط از طریق دانش است که این اطلاعات ارزش پیدا میکند ، دانش از این منظر که به تصمیم گیری و اقدام نزدیک تر است ارزش بیشتری از اطلاعات دارد ؛ زیرا اطلاعات به تنهایی منجر به تصمیم نمی شود ، بلکه تبدیل اطلاعات به دانش است که به تصمیم و به دنبال آن به اقدام می انجامد .
تخصصی تر شدن فعالیت ها ممکن است خطر از دست رفتن دانش سازمانی وخبرگی وبه واسطه انتقال یا اخراج کارکنان را به همراه داشته باشد ، واین مسئله نیاز به مدیریت دانش را آشکار میکند .
با توجه به مفاهیم ارائه شده در خصوص دانش یکی از اهداف و یا کارکردهای مدیریت دانش برقراری توازن میان افرادی است که می دانند با افرادی که نمی دانند به طوری که که به تدریج دانش های فردی به دانش های سازمانی تبدیل شود. کارکرد دیگر مدیریت دانش، رشد و ارتقای دانش در تمامی ابعاد و تشویق و توسعه هستند فرهنگ دانش بین کارکنان است بدین منظور لازم است تکنولوژی اطلاعات فراگرفته شود و تأثیرات اساسی آن در این فرایند درک شود و سیستم دانش و ارتباط میان عناصر ان به خوبی شناسایی و تحلیل شود تا انتقال و توسعه دانش به نحو مطلوب صورت پذیرد (احمدی،۱۳۸۱).
ازاهداف دیگر مدیریت دانش در یک سازمان، گسترش، انتقال و نگهداری دانش در سازمان است که به موجب آن دانش به منظور تسهیل دسترسی و استفاده مجدد از دانش مدیریت می شود.
حیدری (۱۳۸۷) اهداف مدیریت دانش را این گونه بیان میدارد:
- ایجاد مخازن دانش
شامل ایجاد مخازن دانش بیرونی مانند هوش رقابتی و مخازن دانش ساختار بندی شده درونی مانند گزارش ها ی پژوهشی و مخازنی که دانش نهفته و ضمنی را در بر دارد.
- توسعه دسترسی به دانش
فراهم آوری یا تسهیل انتقال دانش بین افراد و شبکه های ارتباطات.
- ایجاد محیطی دانش محور
این محیط موجب تولید، انتقال و استفاده مؤثر از دانش می شود.
به کارگیری مدیریت دانش در انواع مؤسسات انطباق سریع با تغییرات محیط پیرامون به منظور ارتقای کارایی و سودآوری بیشتر میباشد در نتیجه مدیریت دانش به فرایند چگونگی خلق، انتشار و به کارگیری دانش در سازمان اشاره دارد.
۲-۸-۱- مزایای مدیریت دانش
مدیریت دانش مزایا و منافع زیادی برای سازمان ها دارد در این جا به برخی از مزایای مدیریت دانش اشاره می شود تاضرورت آن در سازمان ها آشکارتر شود.
مزایای مدیریت دانش در سبک سازمان در سطح فردی وسطح سازمانی مورد بررسی قرار میگیرد.
در سطح فردی مدیریت دانش به کارکنان امکان میدهد که مهارتها و تجربیات خود را از طریق همکاران با دیگران و سهیم شدن در دانش آن ها و یادگیری ارتقا دهند تا به رشد حرفه ای دست یابند.
در سطح سازمانی، مدیریت دانش چهار منفعت عمده برای یک سازمان دارد. ارتقای عملکرد سازمان از طریق افزایش کارایی، بهره وری، کیفیت و نوآوری سازمانهایی که دانش خود را مدیریت میکنند به سطح بالایی از بهره وری دست مییابند و با دسترسی بیشتر به دانش کارکنان خود میتوانند تصمیمات بهتری اتخاذ نمایند، فرایندها را بهینه سازی کنند از تکرار کارها کاسته و بر نوآوری ها بیافزایند و درنهایت یکپارچگی و همکاری درون سازمانی را ارتقاء بخشند(حسن زاده ،۱۳۸۶).
از مزایای دیگر مدیریت دانش می توان به موارد زیر اشاره نمود:
-
- کاهش هزینه ها و ریسک ها
-
- بهبود تصمیم گیری ها
-
- بهبود برنامه ریزی و استراتژیک
-
- توسعه سریع تر رویکردهای نوین تکنولوژی
-
- کاهش هزینه های آموزشی کارکنان
-
- توسعه مستمر
-
- ایجاد فرهنگ جدید
-
- توجه به اطلاعات
-
- توجه به مردم
-
- یادگیری چگونگی فراگیری
-
- ایجادتوان از طریق دانش
-
- اهمیت تکنولوژی
-
- مدیر نیازمند رهبری مدرن
- مناسب تمام مشاغلی کهمی خواهند بهترین باشند (کالست،۱۳۸۳).
دست اندرکاران مدیریت دانش، مجموعه مزایای مدیریت دانش را در چهار قلمرو بیان میکنند.
-
- صرفه جویی ها و کارایی ها: فرایند ها با کارآمدی بیشتر انجام می گیرند و نیاز به بازآفرینی راه های انجام کاررا از بین میبرند.
-
- فرصت های جدید: بازارها و فرصت های جدید مشخص میشوند.
-
- تفصیر و نوآوری: سازمان ها میتوانند تغییرات را شناسایی کنند و به آن ها واکنش نشان دهند.
- به کارگیری بهتر منابع انسانی : سازمان بهره برداری کاراتر از منابع انسانی خود به عمل می آورد (حیدری تفرشی و دیگران،۱۳۹۰).
۲-۹- مزایا ودلایل به کارگیری مدیریت دانش: